دانشگاه تهراننشریه علوم زیستی ورزشی2008-9325413119691222Circadian Rhythm of MDA, PC and SOD in Non-Athlete Active Malesریتم شبانه روزی مالون دی آلدئید و پروتئین کربونیل و سوپراکساید دسموتاز در
مردان فعال غیرورزشکار52029051FAجوادوکیلیدانشگاه تبریز-دکتری فیزیولوژیعباسعلیگائینیدانشگاه تهران-دکتری فیزیولوژی0000-0002-8679-0669محمدرضاکردیدانشگاه تهران-دکتری فیزیولوژی0000-0002-7917-5529مهدیهدایتیدانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی-پژوهشکده متابولیسم وغددJournal Article19700101Few researches have been performed on the circadian rhythm of oxidants and anti-oxidants and these studies have demonstrated different results. The aim of this study was to investigate the circadian variation of MDA, PC and SOD in non-athlete young men. The research method of this study was semi-experimental. For this purpose, 10 non-athlete active students (mean age: 23.2±2.57 years old, height: 174.5±6.35 cm and weight: 65.9±4.5 kg) from Tabriz University voluntarily participated in this study. All participants performed the protocol of diurnal activity, nocturnal rest, meals and physical activity for two weeks. The day before the blood sampling, all participants were present in the laboratory and spent the night under the supervision of the researcher. The researcher controlled their diurnal activity, nocturnal rest and meals before and during the research for 48 hours. The subjects woke up at 08:00 and slept at midnight with three similar meals served at 08:15, 13:30 and 21:30. Six blood samples (4 cc) were collected from noon for 24 hours with 4-hour intervals. The samples were sent to the laboratory to examine MDA, PC and SOD. Data were analyzed by analysis of variance (ANOVA) with repeated measures. The results showed that MDA exhibited a significant circadian rhythm (P=0.014) while there was not a significant variation in SOD (P=0.089) and PC (P=0.808). But dependent t test showed a significant difference in some hours in SOD factor. The results of this study showed that there is a higher risk of oxidative stress in the morning. So, the stress exercise in the morning should be performed with higher attention.دربارة ریتم شبانهروزی اکسیدانها و آنتیاکسیدانها، تحقیقات زیادی انجام نشده است و نتایج تحقیقات موجود در این زمینه نیز متناقض است. ازاینرو هدف از این تحقیق، بررسی تغییرات شبانهروزی MDA، PC و SOD در مردان جوان غیرورزشکار است. روش تحقیق از نوع نیمهتجربی بود. به همین منظور، 10 دانشجوی فعال غیرورزشکار با میانگین سنی 57/2± 2/23 سال، قد: 35/6±5/174 سانتی متر، وزن: 5/4±9/65 کیلوگرم از میان دانشجویان فعال و غیرورزشکار دانشگاه تبریز بهصورت داوطلبانه انتخاب شدند و به مدت دو هفته برنامة خواب - بیداری، غذایی و فعالیت بدنی را براساس برنامة ارائه-شده دنبال کردند. روز قبل از نمونهگیری همة آزمودنیها در آزمایشگاه حاضر شدند و شب را در شرایط تحت کنترل محقق سپری کردند. برنامة غذایی و خواب - بیداری آنها قبل و در حین اجرای تحقیق به مدت 48 ساعت توسط محقق کنترل شد. آزمودنیها صبح ساعت 8 از خواب بیدار میشدند و ساعت 12 شب میخوابیدند و روزانه سه وعدة غذایی اصلی یکسان را در ساعت 8:15 صبح، 13:30 ظهر و 21:30 شب میخوردند. نمونهگیری از آزمودنیها از ساعت 12 به مدت 24 ساعت در فواصل زمانی 4 ساعته (در 6 زمان مختلف) به مقدار 4 سیسی از ورید بازویی گرفته شد و برای بررسی مقادیر MDA، PC و SOD به آزمایشگاه منتقل شد. نتایج تحلیل آماری با آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر ریتم شبانهروزی معناداری را در عامل MDAنشان داد (014/0=P). اما در دو عامل PC (808/0=P) و SOD (089/0=P) تغییرات معناداری مشاهده نشد، ولی در مقایسه زوجها در عامل SOD بین برخی ساعات شبانهروز تفاوت معناداری مشاهده شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد ارگانیسم در اوایل صبح بیشتر در معرض استرس اکسایشی قرار میگیرد. در نتیجه اجرای هرگونه فعالیت استرسی در زمان صبح باید با دقت صورت گیرد.https://jsb.ut.ac.ir/article_29051_7fa3af932c8fd4e11f4af6328b6de444.pdfدانشگاه تهراننشریه علوم زیستی ورزشی2008-9325413119691222The Effect of One Session of Resistance and Endurance Activity on Parathyroid Hormone (PTH) and Alkaline Phosphate (ALP) in Untrained Young Girlsاثر یک جلسه فعالیت استقامتی و مقاومتی بر هورمون پاراتیروئید (PTH) و
آلکالین فسفات (ALP) سرم دختران جوان غیرفعال213629052FAسید عبداللههاشم ورزیدانشگاه آزاد اسلامی -ساریضیاءفلاح محمدیدانشگاه مازندران0000-0002-9214-0195Journal Article19700101Parathyroid hormone (PTH) is the major factor of calcium homeostasis. This hormone increases calcium uptake in intestines through stimulation of the active formation of vitamin D and eventually increases bone density. The aim of this study was to investigate the effect of one session of resistance and endurance activity on PTH and ALP in untrained young girls (mean age 21.9±1.23 yrs, height 161.95±2.7 cm and weight 63.15±6.9 Kg). For this purpose, 30 young female university students (20-25 years old) were selected and divided randomly into three groups: endurance, resistance and control. Exercise protocol in endurance group included running on a treadmill and for 45 minutes with 45% VO2max and in resistance group included front arm, front leg and Scott; each of them were performed in three sets with 55,65,75% of 1RM during 45 minutes. Blood samples were collected in three stages (baseline, 15 minutes and 24 hours after the protocol). The data were analyzed via one-way analysis of variance with repeated measures, and post hoc LSD test at P?0.05. Results showed that the exercise increased PTH and ALP in resistance and endurance group; this increase was slightly higher after resistance exercise than endurance exercise but there was no significant difference between the two groups. The present research showed that one session of resistance and endurance activity significantly increased PTH and ALP in untrained young female.هورمون پاراتیروئید مهم ترین عامل هموستاز کلسیم در بدن است که با تحریک شکل فعال ویتامین D، جذب کلسیم را از روده افزایش می دهد و در نهایت افزایش تراکم استخوانی را موجب می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر یک جلسه فعالیت استقامتی و مقاومتی بر غلظت هورمون پاراتیروئید (PTH) و آلکالین فسفات (ALP) دختران جوان غیرفعال (با میانگین سنی 23/1± 9/21 سال، قد 7/2 ± 95/161 سانتی متر و وزن 9/6 ± 15/63 کیلوگرم) بود. به این منظور 30 دانشجوی دختر 25-20 سال به طور تصادفی به سه گروه استقامتی، مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. برنامة تمرینی در گروه استقامتی شامل 45 دقیقه دویدن روی نوارگردان با 45 درصد VO2max و در گروه مقاومتی انجام سه حرکت جلوبازو، جلو ران و اسکات بود که هر کدام در سه نوبت و با 45، 55 و 65 درصد یک تکرار بیشینه در مدت 45 دقیقه انجام گرفت. خون گیری در سه مرحله (پایه، 15 دقیقه و 24 ساعت پس از فعالیت) انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری مکرر، آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح معناداری 05/0 P? تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، با انجام فعالیت ورزشی، مقادیر هورمون پاراتیروئید و آلکالین فسفات در هر دو گروه استقامتی و مقاومتی افزایش یافته است که این افزایش، پس از فعالیت استقامتی کمی بیشتر از فعالیت مقاومتی بود، اما اختلاف معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. نتایچ پژوهش حاضر نشان داد، اجرای یک جلسه فعالیت استقامتی و مقاومتی در دختران جوان غیرفعال، مقادیر PTH و ALP را به طور معنی داری افزایش می دهد.https://jsb.ut.ac.ir/article_29052_c9d558ea66a01a5af4660c50e02329b7.pdfدانشگاه تهراننشریه علوم زیستی ورزشی2008-9325413119691222Comparison of the Effect of Aerobic and Anaerobic Exercises on Plasma Beta Endorphin in Active and Sedentary Girlsمقایسة تمرین هوازی و بی هوازی برسطوح اندورفین پلاسمایی دختران فعال و غیرفعال375029053FAپروانهنظرعلیدانشگاه الزهرا-دکتری فیزیولوژیرقیهثیابیکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی-دانشگاه الزهراپریچهرحناچیدانشگاه الزهرا-دکتری بیوشیمیJournal Article19700101One of the important changes of sport and physical activity in human beings is hormonal changes; these changes have different effects based on intensity, duration and type of training. Beta endorphin (BE), one of the neural system hormones, shows changes in blood plasma level by exercise. This neuropeptide plays an important role in pain relieving, well-being, mood enhancing and euphoria. The aim of this research was to compare the effect of one session of aerobic and anaerobic training on plasma beta endorphin changes in active and sedentary girls. After distributing the physical activity questionnaire in Alzahra University, 12 physical education students as active group and 12 non-physical education students as sedentary group were selected. Bruce and Rast tests as aerobic and aerobic tests were applied. Beta-endorphin concentration was determined before and after the tests. t test and ANCOVA were used to analyze data. The results showed that plasma BE level increased in both active and sedentary groups after aerobic training. Also, BE level increased after anaerobic training in both groups. No significant difference was observed in BE between the two groups after both aerobic and anaerobic training. No difference was observed between aerobic and anaerobic training in subjects. No difference was observed in both types of training between the two groups.یکی از تغییرات مهم ورزش و فعالیت بدنی در بدن انسان، تغییرات هورمونی است که بنا به شدت، مدت و نوع تمرین تاثیر متقاوتی دارند. بتا اندورفین(BE) نیز به عنوان یکی از هورمون های سیستم عصبی در اثر فعالیت دچار تغییراتی در سطح پلاسمایی خون می شود. نوروپپتید نقش مهمی در مکانیسم رهایی از درد و ایجاد حس خوب بودن و سرخوشی دارد. هدف از این تحقیق، مقایسة اثر یک جلسه تمرین هوازی و بی هوازی تغییرات سطح BE پلاسمایی دختران فعال و غیرفعال است. پس از توزیع پرسشنامة تعیین سطح فعالیت بدنی در دانشگاه الزهرا، 12 دانشجوی تربیت بدنی به عنوان گروه فعال و12دانشجوی
غیرتربیت بدنی به عنوان گروه غیر فعال انتخاب شدند. سپس دو نوع تست بروس و رست به عنوان تست های تمرین هوازی و
بی هوازی روی آزمودنی ها انجام گرفت. قبل و بعد از تست BE آزمودنی ها ثبت شد و برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون t همبسته و تحلیل کوواریانس استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که سطوح اندورفین پلاسمایی پس از تمرین هوازی در هر دو گروه فعال و غیرفعال افزایش داشت. همچنین پس از تمرین بی هوازی، در دوگروه فعال و غیر فعال افزایش مقدار اندورفین پلاسمایی مشاهده شد . همچنین تفاوت معناداری بین دو گروه (فعال و غیرفعال) هم در اثر فعالیت هوازی و هم بی هوازی در مقدار اندورفین پلاسمایی مشاهده نشد. هیچ تفاوتی در دو نوع فعالیت (هوازی و بی هوازی) در آزمودنی های مختلف مشاهده نشد. دراین تحقیق هیچ تفاوتی بین دو نوع فعالیت در دو گروه (فعال و غیرفعال) مشاهده نشد.https://jsb.ut.ac.ir/article_29053_36774ff26e558cfcbc7b8e4441c005dd.pdfدانشگاه تهراننشریه علوم زیستی ورزشی2008-9325413119691222The Effect of Eight Weeks of Selected Aerobic Exercise on the Depression and Serum Serotonin Concentration in Depressed Female University Studentsتأثیر هشت هفته تمرینات هوازی منتخب بر میزان افسردگی و غلظت سروتونین پلاسمای دانشجویان زن افسردة 18 تا 25 سال شهرستان الیگودرز516229054FAاحمدهمت فردانشگاه آزاد اسلامی بروجرد-دکتری فیزیولوژیاحمدشاهسواریدانشگاه پیام نور-کارشناس ارشدهادیتیپدانشگاه آزاد اسلامی بروجرد-کارشناس ارشدJournal Article19700101The aim of this research was to study the effect of eight weeks of selected aerobic exercises on depression and serum serotonin concentration in depressed female university students aged between 18 and 25 in Aligudarz city. For this purpose, using Beck depression questionnaire, 20 female students with moderate depression were selected in two groups (experimental n = 10 and control n=10). To evaluate the impact aerobics Selected the concentration of serotonin in plasma, In order to investigate the effect of selected aerobic exercise on the concentration of plasma serotonin, the experimental group performed aerobic running for eight weeks (3 sessions per week) with 60-65% HRmax. The research variables were measured 24 hours before the first and 96 hours after the last session. The student t test and ANOVA were used to analyze data at P<0.05. Results showed that plasma serotonin level increased 50% in the experimental group although this increase was not statistically significant. Depression significantly decreased in experimental group compared to control group. Also, there was a significant relationship between increased serotonin and decreased depression. It can be concluded that selected aerobic exercise significantly decreased depression and increased concentrations of serotonin and proper physical activity can effectively treat depression.هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی منتخب بر میزان افسردگی و غلظت سروتونین پلاسمای دانشجویان زن افسردة شهرستان الیگودرز با دامنة سنی 25-18 سال بود. با استفاده از پرسشنامة افسردگی بِک، 20 دانشجوی دختر با سطح افسردگی متوسط در دو گروه (آزمایش10 n= و کنترل 10 n=) انتخاب شدند. به منظور بررسی تاثیر تمرینات هوازی منتخب بر غلظت سروتونین پلاسما، گروه آزمایش به مدت هشت هفته (هرهفته سه جلسه) به تمرین دویدن هوازی با شدت 65-60 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه پرداختند.24 ساعت قبل از اولین و 96 ساعت پس از آخرین جلس? تمرین، متغیرهای تحقیق مورد سنجش قرارگرفتند. از آزمون t استیودنت برای تحلیل دادهها در سطح 05/0p < استفاده شد. نتایج نشان داد که سطح سرتونین پلاسما در گروه آزمایش به مقدار 50 درصد افزایش داشت که البته از نظر آماری معنیدار نبود، درحالی که میزان افسردگی گروه آزمایش به طور معنیداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. همچنین رابط? افزایش غلظت سروتونین با کاهش افسردگی معنیدار بود. از نتایج این تحقیق می توان نتیجه گرفت که تمرینات هوازی منتخب، موجب کاهش معنیدار افسردگی و افزایش غلظت سروتونین پلاسما میشود وانجام فعالیت بدنی مناسب نقش مؤثری در درمان افسردگی دارد.https://jsb.ut.ac.ir/article_29054_9ce2e3cd4453b771b064ca4b6617cf90.pdfدانشگاه تهراننشریه علوم زیستی ورزشی2008-9325413119691222The Effects of Aerobic Training with Different Intensities on Some Cardiovascular Risk Factors in Young Girlsتأثیر تمرینات هوازی با شدت های مختلف بر برخی عوامل خطرزای قلبی – عروقی در دختران جوان638429055FAامیرحسینحقیقیدانشگاه حکیم سبزواری-دکتر فیزیولوژی0000-0002-7258-9737آمنهبالویدانشگاه آزاد اسلامی-سوسنگرد-مربیمحمدرضاحامدی نیادانشگاه حکیم سبزواری-دکتری فیزیولوژیرویاعسکریدانشگاه حکیم سبزواری-دکتری فیزیولوژیJournal Article19700101The aim of the present study was to investigate the effect of two aerobic training programs with different intensities on some cardiovascular risk factors in young girls. For this purpose, 42 girls (mean age 20.59±1.46 years, height 160.29±4.75 cm, weight 59.23±8.82 Kg, BMI 22.08±3.41 kg/m2, %BF 15.42±3.85 and Vo2max 25.34±3.96 ml/kg/min) were voluntarily participated in this study and divided into three groups randomly: aerobic training (intensity 65-75% maximal heart rate), aerobic training (intensity 80-90% maximal heart rate) and control group. Then, two experimental groups performed aerobic training three sessions per week for 8 weeks. One-way ANOVA showed no significant differences among the three groups in total cholesterol, triglyceride, LDL-C, HDL, HDL2, HDL3 and apoA-1 (P>0.05). Moreover, the results indicated that aerobic training with both 65-75% maximal heart rate and 80-90% maximal heart rate significantly increased VO2max in young girls (P<0.05). This study showed that aerobic training with two mentioned intensities had no significant effect on cardiovascular risk factors in healthy young girls, but in it can improve aerobic fitness in these volunteers.هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر دو برنامة تمرین هوازی با شدت های متفاوت بر برخی شاخص های خطر بیماری قلبی – عروقی در دختران جوان بود. به همین منظور، 42 دختر (با میانگین های سن 46/1 ±59/20 سال، قد 75/4 ±29/160 سانتی متر، وزن 82/8± 23/59 کیلوگرم، شاخص تودةبدن 41/3± 08/22 کیلوگرم بر مترمربع، درصد چربی بدن 85/3 ±42/15 و حداکثر توان هوازی 96/3 ±34/25 میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند: الف ) تمرین هوازی با شدت 75-65 درصد ضربان قلب بیشینه، ب) تمرین هوازی با شدت 90-80 درصد ضربان قلب بیشینه و ج) گروه کنترل. سپس دو گروه تجربی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه، تحت تأثیر تمرین های هوازی قرار گرفتند. تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) نشان داد که بین سه گروه کنترل، تمرین هوازی با شدت 90-80 درصد ضربان قلب بیشینه و تمرین هوازی با شدت 75-65 درصد ضربان قلب بیشینه، در شاخص های کلسترول تام، تری گلیسرید ، ApoAI,HDL3,HDL2, HDL, LDL-C سرمی تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0P>) . همچنین مشخص شد که تمرینات هوازی با هر دو شدت، موجب افزایش معنادار حداکثر توان هوازی می شود (05/0 P<).
می توان گفت انجام دو برنامة تمرین هوازی با شدت های مختلف بر شاخص های خطر بیماری های قلبی – عروقی در دختران جوان سالم تأثیر معنی داری ندارد، اما می تواند موجب بهبود آمادگی هوازی در آنها شود.https://jsb.ut.ac.ir/article_29055_fc1e98627c04d3e660c2a1e45042cb1d.pdfدانشگاه تهراننشریه علوم زیستی ورزشی2008-9325413119691222The Effect of Sport Field on Reaction of Hemorheological Variables Following Acute Aerobic Exerciseتأثیر رشته ورزشی بر واکنش متغیرهای همورئولوژیکی بهدنبال فعالیت هوازی حاد8510529056FAژالهپاشاییدانشگاه تبریز-دانشجوی کارشناسی ارشدسعیددباغ نیکوخصلتدانشگاه تبریز-دکتری فیزیولوژیJournal Article19700101Hemorheology specialists believe that athletes of different sport fields have different hemorheological patterns. The aim of this study was to investigate the effect of sport field on hemorheological variables following acute aerobic exercise. Athletes were divided into three groups of 15 subjects (endurance runners: mean±SD: age 24.6±5.2 yr, BF% 6.8±1.6, BMI 21±1; football players: age 22.5±1.7 yr, BF% 7.61±1.6, BMI 22.3±1.4; karate players: age 23.1±3.5 yr, BF% 8.23±3.1, BMI 23.7±2.4) performed 30-min. exercise on a cycle ergometer at 85% maximal heart rate. Blood samples were collected before, immediately after the exercise and 30 min. after the recovery. Independent one-way ANOVA was used to investigate the effect of sport field on hemorheological parameters and analysis of variance with repeated measures was used to investigate the effect of exercise and recovery on hemorheological parameters. Significant differences in plasma and blood viscosity were observed following the exercise and recovery (p<0.05) and karate players had the highest viscosity. Plasma and blood viscosity increased after the exercise and decreased after the recovery.همورئولوژیستها معتقدند ورزشکاران رشتههای مختلف طرح همورئولوژیکی متفاوتی دارند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر رشتة ورزشی بر متغیرهای همورئولوژیکی بهدنبال فعالیت هوازی است. ورزشکاران در سه گروه 15 نفره (دونده، فوتبالیست و کاراتهکا بهترتیب میانگین ± انحراف معیار: سن: 2/5±6/24 سال، درصد چربی: 6/1±8/6، BMI: 1±21، سن: 7/1± 5/22 سال، درصد چربی: 6/1±61/7، BMI: 1.4±3/22، سن: 5/3±1/23 سال، درصد چربی: 1/3±23/8، BMI: 4/2±7/23) بهمدت 30 دقیقه با شدت 85 درصد ضربان قلب بیشینه روی دوچرخة کارسنج رکاب زدند. نمونههای خونی قبل، متعاقب فعالیت و 30 دقیقه بعد از ریکاوری جمعآوری شد. برای بررسی تأثیر رشتة ورزشی از آنالیز واریانس یکطرفة مستقل و برای بررسی تأثیر فعالیت ورزشی و دورة ریکاوری، از آنالیز واریانس یکطرفة مکرر استفاده شد. ویسکوزیتة پلاسما و خون متعاقب فعالیت و پس از ریکاوری میان ورزشکاران متفاوت بود (05/0>P) و کاراتهکاها بیشترین مقدار را داشتند. ویسکوزیتة پلاسما و خون ورزشکاران متعاقب فعالیت افزایش و پس از ریکاوری کاهش یافت.https://jsb.ut.ac.ir/article_29056_4858b148e37640d03bdfe69a90ea2128.pdfدانشگاه تهراننشریه علوم زیستی ورزشی2008-9325413119691222The Effect of Endurance, Resistance and Concurrent Trainings on Plasma Leptin Levels of Male Studentsبررسی تأثیر سه شیوة تمرین استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر مقدار لپتین پلاسمای دانشجویان پسر10712329057FAمحمدرضااسددانشگاه پیام نور-دکتری فیزیولوژی0000-0003-1945-2552محمد علیقرهدانشگاه پیام نور-دکتری فیزیولوژیمحمد حسنفردوسیدانشگاه پیام نور اهواز-مربیJournal Article19700101The aim of this study was to investigate the effect of endurance, resistance and concurrent training on plasma leptin levels of male students. For this purpose, 48 male university students (mean age 21.45 years) participated in this study. Subjects were randomly assigned to three exercise groups: endurance group (n=12), resistance group (n=12) and concurrent group (n=12) and a control group (n=12). Their height, weight, fat percentage, BMI and VO2max were determined. The endurance group received endurance training for 8 weeks, 3 sessions per week with an intensity of 75-85% maximal heart rate. Also, in resistance training group, 100% power of subjects was determined. Then, during exercise sessions, a percentage of maximum power was prescribed for them. Concurrent group received both endurance and resistance training programs in one day. In order to compare pretest and posttest results, paired t test and ANOVA was used. The results showed that all three methods of endurance, resistance and concurrent training significantly decreased plasma leptin levels (P=0.982). There was no significant difference in the effects of endurance, resistance and concurrent training on plasma leptin changes. It can be concluded that regular physical activity (any type of endurance, resistance or concurrent training with a negative energy balance) can decrease leptin levels.هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر سه شیوة تمرین استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر مقدار لپتین پلاسمای دانشجویان پسر بود. به این منظور از 48 دانشجوی پسر با میانگین سنی 45/21 سال برای شرکت در پژوهش دعوت به عمل آمد. افراد مورد بررسی به صورت جایگزینی تصادفی در سه گروه تمرینی استقامتی (12=n)، گروه تمرین مقاومتی (12=n) و تمرین ترکیبی (12 = n) و یک گروه کنترل (12 = n) قرار گرفتند. ابتدا قد، وزن، درصد چربی، شاخص BMI و از طریق روشهای مربوط اندازهگیری شد تا چهار گروه همگن شوند. گروه تمرین استقامتی به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته تحت تأثیر تمرینات استقامتی تا شدت 85 درصد حداکثر ضربان قلب قرار گرفتند. گروه تمرین مقاومتی نیز پس از تعیین 100 درصد قدرت هر یک از افراد، درصدی از حداکثر قدرت، طی جلسه های تمرین برای آنها تجویز شد. افراد گروه تمرین ترکیبی، هر دو برنامة تمرین استقامتی و مقاومتی را در یک روز انجام دادند. به منظور مقایسة نتایج پیش آزمون با پس آزمون از آزمون t گروههای همبسته و ANOVA استفاده شد. نتایج نشان داد که هر سه شیوه تمرین استقامتی، مقاومتی و ترکیبی تأثیر معنیداری بر کاهش سطوح لپتین پلاسمای مردان غیر ورزشکار دارد(982/0P=). بین تأثیر تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر تغییرات لپتین پلاسما تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بنابراین میتوان گفت فعالیت بدنی منظم از هر نوع استقامتی، مقاومتی یا ترکیبی که تعادل منفی انرژی به همراه داشته باشد، موجب کاهش سطح لپتین می شود.https://jsb.ut.ac.ir/article_29057_c4816d752e3972f3a5fcffe4b959dc8f.pdfدانشگاه تهراننشریه علوم زیستی ورزشی2008-9325413119691222The Effect of Consuming Creatine and Mixed Creatine–Carbohydrate Supplementations on Anaerobic Power and Cellular Damage Indexes (CK, LDH) in 15-18-Year-Old Athlete Boysتأثیر مصرف مکمل کراتین و مخلوط کراتین – کربوهیدرات بر توان بی هوازی و شاخص های آسیب سلولی (CK,LDH) در پسران ورزشکار 18-15 ساله12515229058FAمجیدکاشفدانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی-دکترای فیزیولوژی0000000185513371عباسبنیاندانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی-دکتری فیزیولوژیمرتضیراددانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی-کارشناس ارشد فیزیولوژیJournal Article19700101This study intended to compare the effect of consuming creatine and mixed creatine-carbohydrate supplementations on the anaerobic power and cellular damage indices (CK, LDH) in males aged between 15 and 18 in the city of Kouhrang. For this purpose, 36 subjects (mean age 16.42±0.90 yrs, weight 54.85±9.96 kg, and height 167.75±8.28 cm) were selected by available method. First, blood samples were collected to determine the baseline of creatine kinase and lactate dehydrogenase as cellular damage indices. Then, anaerobic power tests (Sergeant Jump, pair jump, medical ball throw, and dash) were performed. Next, the subjects were randomly divided into three 12-subject groups. The first experimental group consumed only carbohydrate; the second experimental group received creatine; and the third experimental group consumed a mixture of creatine and carbohydrate. Field practice was comprised of three sessions of weight training together with consumption of creatine and carbohydrate supplements for five days. Supplements, dissolved in water, were consumed four times a day: after breakfast, lunch, afternoon tea, and dinner. Then, immediately after the last day of practice, the blood samples were collected to measure the level of the above-mentioned enzymes. Two days later, anaerobic tests were administered once again to determine the effect of supplements. Descriptive and inferential statistics (one-way analysis of variance, Tokey post hoc test) and SPSS ver. 16 were used to analyze the data. The results showed that creatine improved the anaerobic power in the second experimental group (P<0.05). Moreover, this supplement significantly increased the level of creatine kinase and lactate dehydrogenase in this group (P<0.05). In the group who consumed carbohydrate besides creatine, anaerobic power significantly increased (P<0.001) while CK and LDH did not significantly increase. In carbohydrate group, no significant difference was observed in anaerobic power and CK and LDH levels. These findings indicated that creatine causes cellular damage and significantly increases creatine kinase and lactate dehydrogenase despite the positive effects on the anaerobic power while the mixture of creatine and carbohydrate increases anaerobic power and prevents cellular damage. Thus, it is recommended that athletes consume creatine along with carbohydrate to suffer fewer problemsپژوهش حاضر با هدف مقایسة تأثیر مصرف مکمل کراتین و مخلوط کراتین- کربوهیدرات بر توان بی هوازی و شاخص های آسیب سلولی (CK,LDH) در پسران ردة سنی 18- 15 سال شهرستان کوهرنگ انجام گرفت. در این راستا 36 نفر از پسران این شهرستان با میانگین سنی 90/0±42/16 سال، میانگین وزن 96/9±85/54 کیلوگرم و میانگین قد 28/8±75/167 سانتی متر
به صورت دردسترس انتخاب شدند. درابتدا نمونه گیری خونی به منظور تعیین سطح اولیة آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز به عنوان شاخص های آسیب سلولی از آزمودنی ها به عمل آمد، سپس آزمون های توان بی هوازی (پرش سارجنت، پرتاب توپ طبی و دو سرعت) انجام گرفت. در ادامه آزمودنی ها به صورت تصادفی به سه گروه 12 نفره تقسیم شدند. گروه تجربی اول فقط کربوهیدرات، گروه تجربی دوم فقط کراتین و گروه تجربی سوم مخلوطی از کراتین و کربوهیدرات مصرف کردند. اجرای میدانی
به صورت سه جلسه تمرین با وزنه و مصرف مکمل های کراتین و کربوهیدرات طی 5 روز انجام گرفت. مکمل ها در چهار وعده در روز و پس از صرف صبحانه، ناهار، عصرانه و شام به صورت محلول در آب مصرف می شدند. سپس بلافاصله بعد از آخرین جلسة تمرین، نمونة خونی به منظور تعیین سطح آنزیم های مذکور گرفته شد. 2روز بعد نیز آزمون های بی هوازی برای تعیین تأثیر مصرف مکمل ها مجددا از آزمودنی ها به عمل آمد. نتایج با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی توکی برای آزمون فرضیه ها) با استفاده از نرم افزار spss ویرایش 16 بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که درگروه تجربی دوم مصرف مکمل کراتین توان بی هوازی را بهبود بخشید.(05/0 < P). همچنین در این گروه مصرف کراتین موجب افزایش معنی دار در سطوح آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز سرم خون شد (05/0< P)، اما در گروهی که به همراه کراتین، کربوهیدرات نیز مصرف کرده بودند، توان بی هوازی افزایش معنی دار یافت (001/0 < P)، درحالی که آنزیم های CK و LDH افزایش معنی دار نداشتند. در گروه کربوهیدرات تفاوت معنی داری در توان بی هوازی و سطوح آنزیم های CK و LDH مشاهده نشد. این یافته ها نشان می دهد که کراتین در کنار آثار مثبتی که روی عملکرد بی هوازی دارد، موجب ایجاد آسیب سلولی می شود و سطوح آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز در خون افزایش معنی دار نشان می دهد. در صورتی که مصرف مخلوط کراتین و کربوهیدرات توان بی هوازی را افزایش داده و از آسیب سلولی جلوگیری می کند. بنابراین پیشنهاد می شود در صورت تمایل به مصرف مکمل کراتین، این مکمل به همراه مکمل کربوهیدرات مصرف شود تا ورزشکار دچار عوارض کمتری شود.https://jsb.ut.ac.ir/article_29058_899230229b5b238afa78b05f76dcc643.pdf