2024-03-29T04:19:22Z
https://jsb.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=9855
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
4
تأثیر خوردن دو کربوهیدرات با GI متفاوت و گلوتامین بر مقادیر کراتین کیناز و زمان واماندگی در زنان فعال
منیره
نقدی پری
مجید
کاشف
عباسعلی
گایینی
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر خوردن دو کربوهیدرات با GI متفاوت وگلوتامین بر مقادیر ایزوآنزیمهای کراتین کینازو زمان واماندگی در زنان فعال انجام گرفت. آزمودنیهای این پژوهش 40 دانشجو با میانگین سنی 4 / 3 ± 82 / 24 سال وقد 1 / 5 ± 25 / 165 سانتیمتر، داوطلبانه انتخاب شدند و در چهار گروه شاخصگلیسمی کم و گلوتامین، شاخص گلیسمیزیاد و گلوتامین، گروه گلوتامین و گروه دارونما تصادفی قرار گرفتند. بنابراین برای شاخص گلیسمی پایین، عدس ) 135– 130gr ( و شاخص گلیسمی بالا، سیبزمینی ) 175 – 170 gr (، گلوتامین مصرفی برای هر سه گروه به مقدارg/KgBW 5 / 0 محلول در 250 سیسی آب و دارونما نیز همین میزان استفاده شد. نمونهگیری خون قبل و بعد از آزمونبروس انجام گرفت. تجزیهوتحلیل یافتهها با استفاده از تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و یکراهه با آزمون تعقیبی بونفرونیدر سطح معناداری 05 / 0 ≥ α انجام پذیرفت. نتایج نشان داد خوردن کربوهیدرات با شاخص گلیسمی متفاوت و گلوتامینتأثیر معناداری بر مقادیر CK total و CK MB ندارد، ولی گلوتامین تنها نسبت به گروه کربوهیدرات با شاخص گلیسمیکم مانع از افزایش مقدار CK MM شد و خوردن کربوهیدرات با شاخصگلیسمی متفاوت و گلوتامین مدت زمان فعالیتتا واماندگی را افزایش داد. بنابراین میتوان استفاده از کربوهیدرات با شاخص گلیسمی متفاوت و گلوتامین، گلوتامین تنهابرای افزایش زمان فعالیت و کاهش آسیب سلولی توصیه کرد.
کراتین کیناز
زمان واماندگی
شاخص گلیسمی
آزمون بروس
گلوتامین
2020
01
21
353
364
https://jsb.ut.ac.ir/article_75131_b7e2e88b52d101c917b46b95512f5511.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
4
تأثیر تمرینات مقاومتی بر تغییرات برخی سایتوکاینها و قدرت عضلانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
محبوبه
شهیدی راد
رویا
عسکری
سیدعلیرضا
حسینی کاخک
هدف: متخصصین سلامتی به نقش مؤثر تمرینات ورزشی بر بهبود سطح سلامت افراد دارایMS اعتقاد دارند. تحقیق حاضر به بررسی تغییرات اینترلوکین 4و17 سرمی و همچنین تغییرات قدرت عضلانی به دنبال 8 هفته تمرینات منظم مقاومتی پرداخت.روش تحقیق: مطالعه حاضر از نوع کاربردی با طرح پیش و پسآزمون بود. 22 نفر از زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس در دامنهی سنی 25تا40 سال و با درجهی ناتوانی (EDSS=4) به صورت هدفمند در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تمرینی 8 هفته، 3 جلسه با شدت 45تا60 درصد یک تکرار بیشینه، تمرینات را انجام دادند و گروه کنترل اما در هیچ فعالیت منظم بدنی شرکت نکردند. قبل و بعد از دورهی تمرینی آزمونهای تنسنجی، قدرت بالاتنه و پایینتنه و نمونهگیری خون برای سنجش مقادیر اینترلوکین 17و4 انجام گرفت. برای تعیین توزیع طبیعی دادهها از آزمون اسمیرنف-کولموگرف و تحلیل واریانس یکطرفه برای تفاوت احتمالی در گروهها و آزمون تی زوجی جهت بررسی تغییرات درونگروهی استفاده شد. سطح معناداری P≤0/05 در نظر گرفته شد و محاسبات در نرمافزار SPSS نسخهی 18 انجام شد.نتایج: تحلیل آماری نشان داد قدرت آزمودنیها نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشت (P=0/001). اینترلوکین 4 نیز نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری نشان داد (P=0/002) اما اینترلوکین 17 بین دو گروه تفاوتی نداشت.به نظر میرسد زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس برای بهبود کارایی سیستم ایمنی و ارتقای سطح قدرت خود بتوانند از تمرینات منظم مقاومتی با شدت متوسط بهره ببرند.
اینترلوکین 17و4
تمرینات مقاومتی
زنان مبتلا به MS
قدرت عضلانی
2020
01
21
365
377
https://jsb.ut.ac.ir/article_75132_48be88a509ca6836a67246d28377db3b.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
4
اثر مصرف مکمل امگا-3 بر پروتئین های فاز حاد زنان ورزشکار پس از یک وهله فعالیت ورزشی درماندهساز
سیروس
چوبینه
محبوبه
برجیان فرد
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف مکمل امگا-3 بر پروتئین فاز حاد (CRP) و فیبرینوژن زنان ورزشکار پس از انجام یک وهله فعالیت ورزشی درماندهساز، بود. 14دانشجوی دختر ورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد سنی، تودۀ بدن و حداکثر اکسیژن مصرفی به ترتیب 78/0±17/21 سال، 32/2±24/21 کیلوگرم بر متر مربع و 97/4±74/45 میلی لیتر کیلوگرم بر دقیقه به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و بهطور تصادفی به دو گروه دارونما و مکمل تقسیم شدند. گروه مکمل روزانه یک عدد کپسول امگا-3 حاوی 2/3 گرم ایکوساپنتانوییک اسید (EPA) و 2/2 گرم دوکوساهگزانوییک اسید (DHA) و گروه دارونما کپسول دارونما را در طول 3 هفته مصرف کردند. نمونههای خونی به منظور سنجش CRP و فیبرینوژن در ابتدا و پایان دوره مکملسازی پیش و پس از فعالیت ورزشی درماندهساز و به صورت ناشتا جمع آوری شدند. فعالیت ورزشی درمانده ساز شامل دویدن بر روی نوارگردان تا حد واماندگی بود. دادهها به وسیله آنالیز واریانس دوراهه در سطح معناداری 05/0P< تجزیه و شد. یافتهها نشان داد، فاکتورهای التهابی CRP و فیبرینوژن پس از فعالیت بدنی افزایش معناداری داشتهاند (001/0P=). مکملدهی امگا-3 باعث کاهش غیر معنی دار میزان CRP سرم پس از فعالیت ورزشی شد(54/0P=)، در گروه مکمل، مصرف امگا-3 باعث کاهش معنادار میزان فیبریتوژن سرم پس از فعالیت شد (005/0P=). در نتیجه، به نظر میرسد استفاده از این مکمل یا منابع غذایی سرشار از اسیدهای چرب امگا-3 از قبیل انواع ماهیها به منظور کاهش التهاب ناشی از فعالیتهای ورزشی مفید باشد.
اسیدهای چرب امگا-3
پروتئینهای فاز حاد
پروتئین واکنشگر-C
فعالیت ورزشی
فیبرینوژن
2020
01
21
378
391
https://jsb.ut.ac.ir/article_75172_612e53a833741824b9027d6209fd321c.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
4
تاثیر پروتکل تمرین نظارت شده در خانه بر شاخص های قلبی تنفسی و عملکرد بدنی جانبازان استان مازندران
حسین
روحی
ولی الله
دبیدی
چکیده استرس زندگی روزمره و بی تحرکی سالمندی بر دستگاه قلبی عروقی اثرگذار است. هدف مطالعه حاضر بررسى تاثیر پروتکل تمرین نظارت شده در خانه(HBME) بر شاخص های قلبی تنفسی و عملکرد بدنی جانبازان استان مازندران بود. بعلاوه، ارتباط Vo2peak حاصل از بروس اصلاح شده و راکپورت با حاصلضرب دوگانه و پالس اکسیژن نیز بررسی شد. 120نفر از جانبازان 49-25 درصد ترومایی بطور تصادفی به گروههای مداخله ورزشی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینات هوازی و مقاومتی به مدت 8 هفته و به ترتیب 4 و 2 روز در هفته در خانه اجرا گردید. شاخص های قلبی عروقی (Vo2peak بروس و راکپورت، فشار خون، ضربان قلب، حاصلضرب دوگانه و پالس اکسیژن) و عملکرد بدنی (قدرت اندام فوقانی و تحتانی، تعادل و انعطاف پذیری) با استفاده از آزمون های میدانی و آزمایشگاهی در ابتدا و انتهای دوره تحقیق اندازه گیری شدند. داده با استفاده از t تست و همبستگی پیرسون تحلیل شد. اجرای 8 هفته تمرین ترکیبی نظارت شده در خانه منجر به بهبود معنی دار مقادیر VO2 بروس، راکپورت، قدرت بالاتنه و پایین تنه، تعادل، انعطاف پذیری و حاصلضرب دوگانه گروه تمرینی در مقایسه با پیش آزمون شد (001/0≥ p). بعلاوه، همبستگی منفی بالا و معنی داری بین VO2 بروس و راکپورت با پالس اکسیژن وجود دارد (مقدار r به ترتیب برابر است با 926/0- و 335/0-). اجرای پروتکل تمرینی نظارت شده در خانه از طریق بهبود آمادگی قلبی تنفسی و عضلانی ممکن است باعث کاهش استرس میوکارد و همینطور ارتقای عملکرد بدنی و کیفیت زندگی در جانبازان می شود.
پالس اکسیژن
تمرین در خانه
حاصلضرب دوگانه
عملکرد بدنی
2020
01
21
393
411
https://jsb.ut.ac.ir/article_75173_e3b9c14fee91eea4106d2c92a602ccaa.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
4
تأثیر دو شیوه فعالیت مقاومتی بر نشانگرهای آسیب زیستی عضله قلب ورزشکاران تمرین کرده
عزیزه
احمدی
سعید
دباغ نیکوخصلت
وحید
ساری صراف
فعالیتهای مقاومتی وامانده ساز، همراه با پیشرفت سریع آمادگی جسمانی و عضلانی است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر فعالیت ستهای وامانده ساز و خوشهای بر نشانگرهای آسیب عضله قلبی است. مواد و روشها: 12 مرد فعال با میانگین سنی 25/2±20/23 سال داوطلبانه انتخاب شدند. دو نوع پروتکل تمرینی ستهای وامانده ساز و خوشهای با طرح پیشآزمون و پایش 30 دقیقه، چهار، 12 و 24 ساعت بعد، مجزا اجرا شدند. هر دو نوع پروتکل وامانده ساز و خوشهای شامل 9 حرکت با وزنه در دامنه شدت (RM 15-12) برابر و با حجمهای تمرینی مساوی بودند. یافتهها: میانگین ضربان قلب دور پایانی تمرین در هر دو شیوه تمرینی کاهش نشان داد که در ستهای خوشهای با اندازه اثر (67/0=d) این کاهش بارزتر بود (05/0P<). میزان درک فشار تنها در مرحله اول پایش تفاوت داشت که در شیوه ستهای وامانده ساز با اندازه اثر (59/3=d) بالاتر بود (05/0P<). میانگین تروپونین قلبی نوع I با حساسیت بالا (hscTnI) در پایش 24 ساعت بعد از مداخله در شیوه ستهای وامانده ساز با اندازه اثر (90/0=d) بزرگتری مشاهده شد (05/0P<). در تمامی مراحل پایش دو شیوه تمرینی (بهاستثنای پایش 24 ساعت بعد) مقدار پپتید ناتریوتیک نوع B (Nt-proBNP) قلبی بالاتر از سطوح پایه بود که اوج افزایش آن 4 ساعت بعد با اندازه اثر (35/1=d) در شیوه ستهای وامانده ساز مشاهده شد. نتیجهگیری: اجرای فعالیتهای مقاومتی وامانده ساز سطوح نشانگرهای زیستی آسیب عضله قلب را افزایش میدهد و امکان دارد دوره بازیافت 24 ساعته کافی نباشد.
تروپونین قلبی نوع I با حساسیت بالا (hscTnI)
پپتید ناتریوتیک نوع B (Nt-proBNP)
فعالیت مقاومتی با ستهای خوشهای
فعالیت مقاومتی وامانده ساز
شاخص حجم
2020
01
21
413
431
https://jsb.ut.ac.ir/article_75174_4b13155f321ecb8d5fc5b257cd150822.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
4
تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر سطوح اینترلوکین 15، IGF-I و IGFBP-3 در مردان دارای اضافه وزن
شبنم
بیدآبادی
ماندانا
غلامی
نادر
شاکری
اینترلوکین 15 (IL-15) یکی از سایتوکاینهای مهمی است که توسط عضله اسکلتی و در پاسخ به فعالیت ورزشی ترشح میشود و دارای تاثیرات متعددی بر بافتهای مختلف از جمله بافت عضلانی میباشد. پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر سطوح سرمی IL-15 در مردان جوان دارای اضافه وزن صورت گرفت. 20 مرد جوان دارای اضافه وزن (BMI: 26.32±0.98 kg.m2) به صورت تصادفی در دو گروه (10=n) کنترل و تمرین مقاومتی دایرهای تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. هر جلسه شامل نه حرکت بود که با شدت 50 تا 60 درصد 1RM اجرا میشد. طی این مدت، آزمودنیهای گروه کنترل نیز برنامه عادی روزانه را ادامه دادند. پس از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرین، خونگیری در مرحله پس آزمون همانند مرحله پیش آزمون به میزان هفت میلیلیتر از ورید بازویی انجام شد تا سطوح متغیرهای مورد بررسی شامل IL-15، IGF-I و IGFBP-3 اندازه گیری شود. یافته های حاضر نشان داد که تغییرات در سطوح IL-15، IGF-I و IGFBP-3 بین دو گروه کنترل و تمرین مقاومتی دایرهای از نظر آماری معنادار نبوده است (05/0<p). باوجود این، درصد چربی بدن در گروه تمرین کرده در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معناداری نشان داد (003/0=p). بر اساس یافته های حاضر میتوان عنوان کرد که تاثیرات مثبت احتمالی تمرینات مقاومتی دایرهای طی مدت هشت هفته در مردان جوان دارای اضافه وزن از طریق مسیرهای دیگری غیر از تغییر در سطوح متغیرهای مورد بررسی از جمله IL-15 اتفاق می افتد.
اضافه وزن
اینترلوکین-15
تمرین مقاومتی دایره ای
مایوکاین
2020
01
21
433
446
https://jsb.ut.ac.ir/article_75175_7d0a4ed46d3291f5a0ffad0834395d6f.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
4
بررسی بیان ایزوفرم های PGC-1 آلفا در پاسخ به تمرینات مقاومتی اکسنتریک و کانسنتریک در افراد سالم
پژمان
تقی بیک زاده بدر
فاطمه
شب خیز
شهناز
شهربانیان
هدف از پژوهش حاضر بررسی بیان ایزوفرم های PGC-1 آلفا در پاسخ به تمرینات مقاومتی اکسنتریک و کانسنتریک در افراد سالم بود.روش تحقیق: 10 مرد سالم بصورت تصادفی در هر یک از گروه ها (کانسنتریک 5 نفر- اکسنتریک 5 نفر) تقسیم شدند. پروتکل های انقباض آیزوکینتیک شامل اکسنتریک و کانسنتریک اکستنشن زانو با حداکثر قدرت و سرعت زاویه ای 60 درجه بر ثانیه بود. گشتاورها برای هر آزمودنی به منظور همسان سازی بارکاری در هر دو پروتکل یکسان و سرعت رفت و برگشت 60 درجه بر ثانیه بود. انقباض ها شامل حدکثر 12 ست 10 تکراری برای پای راست، زمان استراحت بین هر ست 30 ثانیه در نظر گرفته شد. در ابتدا و انتهای مطالعه بافت عضله پهن جانبی بایوپسی شد. بایوپسی در دو جهت دیستال و پروگزیمال عضله پهن جانبی انجام شد. برای بررسی بیان ژن PGC1α-1 و PGC1α-4، در هر گروه بررسی بافت ها از تکنیک PCR Real Time استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادههای این پژوهش از روش آماری تی وابسته و آزمون کوواریانس استفاده شد. یافتهها: تغییرات درون گروهی PGC1α-1 ، در گروه اکسنتریک (168/0p=) و کانسنتریک (959/0p=) معنادار نبود. همچنین تغییرات درون گروهی PGC1α-4 ، در گروه اکسنتریک (012/0p=) و گروه کانسنتریک (022/0p=) معنادار بود. نتیجهگیری: در مجموع بنظر می رسد عدم تغییرات معنادار در متغیرهای مورد نظر ناشی از عدم فشار تمرینی کافی جهت تحریک افزایش PGC1α-1 و PGC1α-4 باشد. و با توجه به بررسی پاسخ بنظر می رسد در بحث سازگاری نتایج متفاوتی بدست آید که نیاز به بررسی دارد.
"انقباض اکسنتریک
"انقباض کانسنتریک
"PGC1α-1"
PGC1α-4
2020
01
21
447
462
https://jsb.ut.ac.ir/article_75176_5fff45edb2c7e9b04c2503bb242aa6e0.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
4
تاثیر 6 هفته تمرین هوازی در شرایط هایپوکسی بر سطوح استراحتی نسفاتین-1 و مقاومت به انسولین زنان دارای اضافه وزن
سعاد
کعبی
لیدا
مرادی
رستم
علی زاده
با توجه به نقش نسفاتین-1 بهعنوان پپتید کاهنده اشتها و همچنین کاهش انرژی دریافتی هنگام قرار گرفتن در معرض ارتفاع بالا تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر 6 هفته تمرین هوازی در شرایط هایپوکسی بر سطوح استراحتی نسفاتین-1 و مقاومت به انسولین زنان دارای اضافهوزن طراحی شد. تعداد 24 زن جوان دارای اضافهوزن (سن 7/3±25/28 سال، قد 01/3±8/161 سانتیمتر، وزن 18/7±64/78 کیلوگرم) انتخاب و به دو گروه (تعداد: 12 نفر، فعالیت 60 درصد ضربان قلب بیشینه در شرایط هایپوکسی 3000 متر) و نورموکسی (تعداد: 12 نفر، فعالیت 60 درصد ضربان قلب بیشینه در شرایط نورموکسی) تقسیم شدند. دوره تمرین 6 هفته و به صورت 3 جلسه در هفته بود. ویژگیهای آنتروپومتریک، گلوکز، انسولین، مقاومت به انسولین و نسفاتین-ا آزمودنیهای قبل و بعد از دوره تمرینی اندازهگیری شد از تی-مستقل و وابسته برای تحلیل آماری استفاده شد... بر اساس نتایج تحلیل آماری تفاوتهای بین گروهی وزن (16/0=P)، شاخص توده بدن (19/0=P) و گلوکز (23/0=P) معنیدار نبود، اما تغییرات درصد چربی (02/0=P) و دور کمر (03/0=P) انسولین (001/0=P)، مقاومت به انسولین (001/0=P) و نسفاتین-1 (002/0=P) معنیدار بود. نتایج تحقیق نشان داد که تمرین هوازی با شدت متوسط در شرایط هایپوکسی منجر به تغییرات بیشتری در نسفاتین-1 نسبت به فعالیت در شرایط نورموکسی میشود. احتمال میرود بهبود ترکیب بدن و شاخص مقاومت به انسولین با تغییرات نسفاتین-1 و کاهش اشتها و غذای دریافتی ناشی از آن مرتبط باشد.
آدیپوکاین
اشتها
اضافهوزن
تمرین هوازی
نورموباریک هایپوکسی
2020
01
21
463
475
https://jsb.ut.ac.ir/article_75177_9ae1b8e3dd410278e6c580d8f9c8d6e0.pdf