2024-03-29T04:55:44Z
https://jsb.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=9467
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
1
مقایسۀ تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر عوامل آنژیوژنیکی( VEGF ( و آنژیوستاتیکی ) ES ( در زنان غیرفعال
جواد
طلوعی آذر
علی اصغر
رواسی
رحمن
سوری
علی
اکبرنژاد
آنژیوژنز فرایندی حیاتی در رشد و توسعۀ بافتی بهویژه بافت عضلانی محسوب میشود که تحت تأثیر انقباض عضلانی قرار میگیرد. مدالیتههای تمرینی مختلف میتوانند بر تعادل عوامل آنژیوژنیکی و آنژیوستاتیکی تأثیر داشته باشند. ازاینرو هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و اندوستانین (ES) در زنان غیرفعال بود. 30 زن غیرفعال بهطور تصادفی در سه گروه تمرین هوازی، مقاومتی و کنترل قرار گرفتند. تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته و با 3 ست 10 تکراری با شدت 60 تا 70 درصد 1RM برای نه حرکت، تمرین هوازی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه با شدت 65 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه انجام گرفت. 48 ساعت قبل و بعد از آخرین جلسۀ تمرینی در شرایط ناشتا، خونگیری از گروههای پژوهش انجام شد. مقادیر VEGF و ES با استفاده از کیت به روش ELISA اندازهگیری شد. دادههای پژوهش با استفاده از آزمون آماری t همبسته و ANOVA در سطح معناداری (05/0>P) تجزیهوتحلیل شدند. نتایج درونگروهی پژوهش حاضر نشان داد برنامۀ تمرین هوازی و مقاومتی بهطور معناداری مقادیر سرمی VEGF را افزایش و ES را کاهش داد. همچنین، نتایج آزمون ANOVA و آزمون تعقیبی توکی نیز نشان داد بین تمرین هوازی و مقاومتی در مقادیر VEGF و ES تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد تمرین مقاومتی میتواند آثار مشابه تمرین استقامتی در کنترل و تعادل مثبت آنژیوژنزی داشته باشد.
آنژیوژنز
اندوستاتین
تمرین مقاومتی
تمرین هوازی
زنان غیرفعال
فاکتور رشد اندوتلیال عروقی
2019
05
22
1
16
https://jsb.ut.ac.ir/article_71609_40a043e153d32c466e7bdf284eb1488a.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
1
تأثیر شدت تمرین ورزشی بر ظرفیت نوزایی قلبی در رتهای مبتلا به آنفارکتوس میوکارد
محمد
همتی نفر
عباسعلی
گائینی
محمد رضا
کردی
سیروس
چوبینه
فریبا
کریم زاده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شدت تمرین ورزشی بر ظرفیت نوزایی قلبی در رتهای مبتلا به آنفارکتوس میوکارد (MI) بود. به این منظور، ابتدا رتهای نر نژاد ویستار تحت عمل جراحی بستن شریان کرونری LAD قرار گرفتند و سپس از طریق اکوکاردیوگرافی ایجاد MI تأیید شد. چهار هفته پس از جراحی، رتهای مبتلا به MI بهصورت تصادفی در گروههای تمرین ورزشی با شدتهای کم (LIT)، متوسط (MIT)، بالا (HIT) و شم (Sham) به اضافۀ گروه کنترل سالم (Con) قرار گرفتند و پروتکلهای تمرین ورزشی را به مدت 6 هفته و 5 جلسه در هفته اجرا کردند. پس از اتمام مداخلۀ تمرین ورزشی رتها تشریح شده و دادههای حاصل از طریق آزمون ANOVA یکطرفه و آزمون LSD تجزیهوتحلیل شدند. نتایج نشان داد بین گروهها در مقادیر کسر تزریقی، کسر کوتاهشدگی، mRNA Gata4 و mRNA Tbx5 تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P=). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد در هر سه گروه تمرین ورزشی مقادیر کسر تزریقی و کسر کوتاهشدگی نسبت به گروه Sham افزایش معناداری داشتهاند، اما با وجود این افزایش، مقادیر آنها در گروه Con به شکل معناداری بیشتر از گروههای مبتلا به MI بود. همچنین در مقادیر mRNA Gata4 گروه LIT نسبت به گروههای MIT، HIT، Sham و Con افزایش معناداری مشاهده شد. با وجود این، در مقادیر mRNA Tbx5 بین گروههای مبتلا به MI تغییرات معناداری مشاهده نشد و تنها مقادیر mRNA Tbx5 در گروه Con نسبت به گروههای مبتلا به MI بهصورت معناداری بیشتر است. در نتیجه، تمرین ورزشی صرفنظر از شدت، عملکرد قلبی رتهای مبتلا به MI را افزایش میدهد، اما بهنظر میرسد تمرین ورزشی با شدت کم، عامل مؤثرتری در افزایش ظرفیت نوزایی قلبی رتهای مبتلا به MI باشد.
آنفارکتوس میوکارد
شدت تمرین ورزشی
ظرفیت نوزایی قلبی
عملکرد قلبی
2019
05
22
17
34
https://jsb.ut.ac.ir/article_71612_d677b51ce7d8cb9041b52e41d5faaa30.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
1
مقایسۀ تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و متوسط بر پری لیپین 3 بافت چربی احشایی و مقاومت به انسولین در رتهای نر دیابتی نوع 2
کامیلیا
مقدمی
حمید
محبی
الما
تبری
مهرسا
فریدنیا
هدف از پژوهش حاضر مقایسۀ تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و متوسط بر پریلیپین3 (PLIN3) بافت چربی احشایی و مقاومت به انسولین رتهای نر دیابتی نوع 2 بود. در این مطالعه 24 سر رت نر دیابتی نوع 2 بهصورت تصـادفی بـه سـه گـروه تمرین تناوبی با شدت متوسط (MIIT)، تمرین تناوبی شدت بالا (HIIT) و کنتـرل تقسـیم شـدند. تمرینات تناوبی (HIIT ، MIIT) به مدت 12 هفته و 5 جلسه در هفته اجرا شد. پروتکل MIIT شامل اجرای 13 وهله فعالیت چهاردقیقهای با شدت 70-65 درصد VO2max و پروتکل HIIT شامل اجرای 10 وهله فعالیت چهاردقیقهای با شدت 90-85 درصد VO2max با دورههای استراحتی فعال دودقیقهای بود. از روش وسترن بلات برای اندازهگیری سطوح پروتئینی PLIN3 استفاده شد. از آزمونهای ANOVA و آزمون توکی برای تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج تحلیل دادهها بیانگر کاهش معنادار PLIN3 در گروههای HIIT وMIIT نسبت بـه گـروه کنتـرل بـود (001/0=P)، با این حال، تفاوت معناداری بین گروههای تمرینی وجود نداشت (274/0=P). همچنین، هر دو پروتکل HIIT و MIIT به کاهش معناداری در سطوح سرمی گلوکز منجر شدند (001/0=P)، درحالیکه انسولین سرمی کاهش و تأثیر معناداری بر مقاومت به انسولین نداشتند (05/0˃P). همچنین، تفاوت معناداری بین گروههای تمرینی در تغییرات انسولین، گلوکز و مقاومت به انسولین وجود نداشت (05/0˃P). یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که هر دو پروتکل HIIT و MIIT موجب کاهش چشمگیر PLIN3 چربی احشایی و بهبود متابولیسم گلوکز در رتهای دیابتی نوع 2 میشوند. بنابراین، بهنظر میرسد که تغییرات PLIN3 چربی احشایی مستقل از شدت فعالیت ورزشی است.
پریلیپین3
تمرین تناوبی
دیابت نوع2
مقاومت به انسولین
2019
05
22
35
48
https://jsb.ut.ac.ir/article_71615_3b7ce5d325b87e53665443e5061ba127.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
1
تأثیر تمرینات تناوبی فزاینده بر آپوپتوز قلب رتهای جوان
شادمهر
میردار
نیلوفر
مقدسی
غلامرضا
حمیدیان
تمرینات تناوبی ممکن است آثار حفاظتی قلب در برابر مرگ سلولی را با چالش مواجه کند، با این حال نقش حفاظتی تمرینات ورزشی در پیشگیری از آپوپتوز ناشناخته است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین تناوبی فزاینده بر آپوپتوز بافت قلب رتهای جوان بود.30 سر موش صحرایی نر ویستار جوان بهطور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. برنامۀ تمرین شامل 6 هفته تمرین تناوبی به مدت 6 جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه با سرعت 25 تا 70 متر بر دقیقه با 10 تکرار 1 دقیقهای و استراحت فعال دودقیقهای بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسۀ تمرینی نمونهبرداری از قلب انجام گرفت. برای مطالعۀ آپوپتوزی ساختار بافت قلب، در محلول فیکساتیو فرمالین 10 درصد قرار داده شد. برای تشخیص سلولهای آپوپتوزی، از روش غیر رادیواکتیو نشاندار و تجزیهوتحلیل آماری با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی بنفرونی در سطح معناداری (005/0P≤) انجام گرفت.نتایج ایمونوهیستوشیمی نشان داد 6 هفته تمرین تناوبی فزاینده موجب افزایش 200و 320 درصدی معنادار (001/0P≤) آپوپتوز گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل شش هفته و گروه پایه شد. با توجه به ترسیم بدیع برهمکنش وابسته به سن در این مطالعه که به فعالسازی مسیر آپوپتوزیس در پی تمرینات تناوبی فزاینده منجر شد، بروز چنین واکنشی در کودکان و نوجوانان روشن نیست و نیازمند مطالعات آینده است، بنابراین توجه به ملاحظات تمرینی در طراحی تمرینات تناوبی برای آنان ضروری است.
فعالیت ورزشی
قلب
مرگ سلولی
2019
05
22
49
61
https://jsb.ut.ac.ir/article_71617_48bf33a107355b2e16772b6fdf584479.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
1
تأثیر چهار هفته تمرین ورزشی داوطلبانه بر رفتار شبهافسردگی ناشی از استرس دوران کودکی و استرس اکسیداتیو موشهای صحرایی
ابوالفضل
جعفرزاده باغان
مقصود
پیری
محمد علی
آذربایجانی
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر چهار هفته دویدن اختیاری روی چرخ دوی گردان در دوران نوجوانی بر رفتار افسردگی و تأثیر آن بر میزان استرس اکسیداتیو در مخچه است. به همین منظور 24 سر موش نر بهصورت تصادفی به سه گروه کنترل، جداشده از مادر (MS) و جداشده از مادر و دویدن اختیاری (MS+RW) تقسیم شدند. موشهای گروه MS و MS+RW از روز دوم پس از تولد تا روز چهاردهم به مدت 180 دقیقه از مادرشان جدا شدند. سپس آزمودنیها بهصورت چهارتایی تا روز بیستوهشتم در قفس نگهداری شدند. گروه MS+RW از روز بیستوهشتم به چرخ گردان بهصورت 24 ساعت شبانهروز دسترسی داشت. در روز شصتم بعد از تولد رفتارهای افسردگی بهوسیلۀ آزمونهای FST، SPT، OPT، و Splash test ارزیابی شد. بیومارکر استرس اکسیداتیو که شامل میزان ROS میتوکندریایی در بافت مخچه بود نیز اندازهگیری شد. نتایج نشان داد دویدن اختیاری بهطور معناداری رفتارهای شبهافسردگی ناشی از استرس جداسازی از مادر را خنثی کرد و استرس اکسیداتیو را کاهش داد. همچنین نتایج نشان داد دویدن اختیاری میتواند بهعنوان روش درمانی غیردارویی برای اختلالات افسردگی مفید باشد.
استرس اکسیداتیو
استرس اولیۀ دوران زندگی
دویدن اختیاری
رفتار شبهافسردگی
2019
05
22
63
81
https://jsb.ut.ac.ir/article_71620_4eb1f97cf4c0651cf9bd6efe40157e65.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
1
تأثیر تمرینات تداومی با شدت متوسط بر بیان پروتئین گیرندۀ وانیلوئیدی نوع 1 در عضلات کندانقباض رتهای نژاد ویستار
مسلم
خورشیدوند
رضا
قراخانلو
رضا
حسن ساجدی
گیرندۀ وانیلوئیدی نوع 1 (TRPV1) از گیرندههای مربوط به درد در دستگاه حسی است که بهوسیلۀ کپسایسین،گرما، اسیدیته و برخی متابولیکها فعال میشود. نقش این گیرندۀ کاتیونی در ایجاد درد شناخته شده است. گزارشهای جدید از نقش TRPV1 در اعمال دیگر نیز حکایت دارد و تأثیر این گیرنده در رفلکس فشار ورزشی و پاسخ قلبی- عروقی در برخی بیماریها در حال بررسی است. این تحقیق با روش تجربی و با هدف رسیدن به پاسخی مناسب برای درک تأثیر تمرینات تداومی با شدت متوسط بر بیان پروتئین TRPV1 در عضلۀ نعلی طرح شد. بدینمنظور 16 سر رت نر نژاد ویستار با وزن 220-200 گرم، در دو گروه، شامل یک گروه تمرین و یک گروه کنترل، بهصورت تصادفی قرار گرفتند. گروه تمرین 6 هفته و هر هفته 5 جلسه تمرین مداوم با شدت متوسط انجام دادند و در مقایسه با گروه کنترل که در تمام شرایط مشابه گروه تمرین بود ولی هیچ تمرین ورزشی انجام نمیدادند، بررسی شدند. رتها توسط اصول استاندارد بیهوش، قربانی و بافتهای موردنظر استخراج شد. یافتههای آماری از خروجی آزمون t مستقل مستخرج از یافتههای آزمایشگاهی وسترن بلاتینگ برای مقادیر بیان پروتئین گیرندۀ TRPV1 نشان داد که در گروه تمرین افزایش معناداری (033/0P=) در بیان این گیرنده نسبت به گروه کنترل در عضلۀ نعلی بهوجود آمده است. این نتایج نشان میدهند با افزایش در بیان پروتئین گیرنده TRPV1، اعصاب حسی نسبت به تمرینات ورزشی سازگاری پیدا میکنند
تمرین تداومی
عضلۀ نعلی
گیرندۀ وانیلوئیدی نوع 1
2019
05
22
83
96
https://jsb.ut.ac.ir/article_71622_ad6f0f19496410792b7a234f99ce748b.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
1
تأثیر شش هفته تمرین هوازی بر شاخص های نروژنز و نروتروفیک در هیپوکمپ رت های جوان و میانسال
راضیه
محمدی
ضیاء
فلاح محمدی
هدف از این پژوهش یافتن پاسخ این پرسشها بود: آیا ورزش میتواند نروژنز را افزایش دهد و فاکتور نروتروفیک که برای نروژنز ضروری است آیا با ورزش افزایش مییابد؟30 سر موش صحرایی به چهار گروه کنترل جوان، تمرین جوان، کنترل میانسال و تمرین میانسال تقسیم شدند. تمرین براساس اصل اضافهبار به مدت 6 هفته و 6 جلسه در هفته انجام گرفت. رتهای جوان با سرعت 27 متر بر دقیقه و رتهای میانسال با سرعت 20 متر بر دقیقه به مدت 20 دقیقه در روز اول دویدند. هر روز 2 دقیقه به زمان دویدن اضافه شد تا به 60 دقیقه در روز رسید. شاخصها با روش الایزا اندازهگیری و از طریق روش آماری آزمون تعقیبی tukey تجزیهوتحلیل شد.بین وزن گروههای جوان تفاوت معناداری وجود نداشت (sig=0.979) و تفاوت بین گروههای میانسال معنادار بود (sig=0.000). Ki67 در گروه تمرینی جوان و میانسال بهطور معناداری از گروه کنترل بیشتر بود؛ بهترتیب (sig=0.002) و (sig=0.037). Midkine در گروه تمرینی جوان در مقایسه با گروه کنترل جوان افزایش معنادار نداشت (sig=0.134). این شاخص در گروه تمرینی میانسال نیز افزایش یافت، ولی افزایش معناداری نداشت (sig=0.557). همبستگی بین Midkine و Ki67 معنادار بود (r=0.407) (sig=0.029). تمرین مداوم میتواند نروژنز را در رتهای جوان و میانسال افزایش دهد. احتمالاً این نوع تمرین برای افزایش نروژنز و ملزومات آن یعنی فاکتورهای نروتروفیک مفید است.
ki67
Midkine
دویدن بر روی تردمیل
هیپوکمپ
2019
05
22
97
111
https://jsb.ut.ac.ir/article_71623_d7a34f50a4bfaf275ac8e6fcd05173bd.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1398
11
1
اثر 4 هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی و کبدی نئورگولین-4 موشهای صحرایی دیابتی
سید پدرام
روحانی دوست
رزیتا
فتحی
دیابت با افزایش لیپوژنز و بیان ژنهای آن در کبد و فعالیت نئورگولین-4 با تضعیف لیپوژنز کبدی همراه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر 4 هفته تمرین هوازی بر تغییرات سطوح سرمی و کبدی نئورگولین-4 و نیمرخ لیپیدی موشهای دیابتی بود. 32 سر موش صحرایی نر بالغ، بهصورت تصادفی به گروههای هشتتایی کنترل سالم، کنترل دیابتی، تمرین و دیابتی تمرین تقسیم شدند. القای دیابت با تزریق درونصفاقی محلول استرپتوزوتوسین (mg/kg 55) انجام گرفت. فرایند تمرین به مدت 4 هفته (5 جلسه در هفته) با سرعت 15 تا 18 متر در دقیقه و برای 25 تا 44 دقیقه اجرا شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسۀ تمرینی، خونگیری و بافتبرداری انجام گرفت و سطوح نئورگولین-4 اندازهگیری شد. تفاوتی در سطوح سرمی و کبدی نئورگولین-4 بین گروههای دیابتی و غیردیابتی مشاهده نشد (05/0<P). سطوح سرمی کلسترول و HDL بین گروههای مذکور تفاوت معناداری نداشت (05/0<P). تریگلیسرید و LDL بین این گروهها با افزایش معنادار همراه بود (05/0>P). 4 هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی و کبدی نئورگولین-4 موشهای دیابتی و سالم تأثیری نداشت (05/0<P). همچنین 4 هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی کلسترول، تریگلیسرید، HDL و LDL در موشهای سالم مؤثر نبود (05/0<P). تمرین در موشهای دیابتی موجب کاهش معنادار سطوح سرمی کلسترول و تریگلیسرید شد (05/0>P)، ولی تفاوت معناداری در HDL و LDL ایجاد نکرد (05/0<P). با اینکه سطوح نیمرخ لیپیدی دچار تغییرات محسوس شد، احتمالاً تمرینات ورزشی هوازی در 4 هفته نمیتواند محرک افزایش نئورگولین-4 گردشی و بافتی کبد باشد.
تمرین هوازی
دیابت
لیپوژنز کبدی
نئورگولین-4
نیمرخ لیپیدی
2019
05
22
113
129
https://jsb.ut.ac.ir/article_71625_8dc3fa96d74865292f8951fa62ece060.pdf