2024-03-28T23:10:38Z
https://jsb.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=4504
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1392
5
2
تأثیر دو برنامة تمرین آماده سازی با ست های کوتاه و بلند بر عوامل آمادگی جسمانی و عملکردی بازیکنان نخبة راگبی
امیرحسین
حقیقی
قدرت الله
خلیلی شاندیز
محمدرضا
حامدی نیا
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر دو برنامة تمرین آمادهسازی با ستهای بلند و کوتاه با شدت و حجم برابر بر عوامل آمادگی جسمانی و عملکردی بازیکنان نخبة راگبی بود. 27 بازیکن راگبی باشگاه صنعت گاز خراسان رضوی (سن 172/3 ± 29/24 سال و قد 652/5 ± 22/182 سانتیمتر) بهصورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و بهطور تصادفی ساده به سه گروه مساوی تقسیم شدند: 1) گروه تمرین با ست بلند؛ 2) گروه تمرین با ست کوتاه؛ 3) گروه کنترل. برنامة تمرین شامل 8 هفته (سه با ردر هفته) تمرینات منتخب آمادهسازی میدانی شامل تمرینات سرعتی، استقامتی و پلایومتریک بهصورت ستهای بلند و کوتاه بود که به مدت 45 دقیقه در هر جلسه انجام میگرفت. در طول این دوره، آزمودنیهای گروه کنترل به مدت 70 – 60 دقیقه در تمرینات تکنیکی و تاکتیکی معمول تیمی شرکت کردند. دادهها با استفاده از آزمونهای کلوموگروف اسمیرنوف، آنالیز واریانس یکطرفه و t همبسته تحلیل شدند. نتایج، افزایشهای معناداری را در VO2max و توان بی هوازی گروههای تجربی در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (05/0 P<). با این حال، در شاخصهای چابکی، توان عضلانی و مهارتهای راگبی (دقت شوت، مسافت شوت، دقت پاس و مسافت پاس) تفاوت معناداری بین گروهها مشاهده نشد (05/0P>). در مجموع میتوان گفت بازیکنان راگبی برای بهبود توان هوازی و بی هوازی خود میتوانند از تمرینات اینتروال با ستهای کوتاه و بلند استفاده کنند. همچنین برای بهبود مسافت شوت و مسافت پاس بهتر است از تمرینات اینتروال با ست بلند استفاده کنند. برای تعیین تأثیر این نوع تمرینات بر دیگر شاخصهای آمادگی جسمانی و عملکردی بازیکنان نخبة راگبی، تحقیقات بیشتری لازم است.
تمرین
ست¬های کوتاه و بلند
راگبی
آمادگی جسمانی
عملکرد
2013
08
23
5
26
https://jsb.ut.ac.ir/article_35037_ef2bc40fc8d7fed52ba1667883f0540e.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1392
5
2
تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی بر مقدار VEGF و اندوستاتین بافت توموری در موش های مبتلا به سرطان سینه
مریم
نورشاهی
ایوب
بابایی
محمدرضا
بیگدلی
مهدی
قاسمی بیرامی
سلول های توموری به منظور تامین اکسیژن و مواد غذایی و همچنین توسعة شبکة عروقی جدید به آنژیوژنز وابسته اند. در این میان VEGF به عنوان محرک مهم آنژیوژنز و اندوستاتین به عنوان بازدارنده، نقش اساسی در این فرایند ایفا می کنند. بنابراین هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی بر مقدار VEGF و اندوستاتین بافت توموری در موشهای مبتلا به سرطان سینه بود. به این منظور 20 سر موش بالب سی ماده (5 تا 7 هفته ای) از طریق جراحی زیر جلدی تومور آدنوکارسینومای موشی سرطانی شدند. بعد از یک هفته استراحت به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند و سپس دورة تمرین مقاومتی شش هفته ای (سه جلسه در هفته با شدت 50 تا بیش از 100 درصد حداکثر قدرت جلسة قبل) اجرا شد. هر جلسه نیز شامل 6 تا 8 تکرار بالا رفتن از نردبان بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسة تمرینی موش ها بیهوش شده و بافت توموری آنها به سرعت فریز شد. پروتئینهای اندوستاتین و VEGF بافت توموری از طریق وسترن بلات اندازه گیری شدند. آزمون t مستقل نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر مقادیر اندوستاتین، VEGF و نسبت افزایش حجم تومور وجود ندارد(05/0P≥). از آنجا که افزایش VEGF و کاهش اندوستاتین بعد از تمرینات ورزشی در عضله اسکلتی احتمالا موجب آنژیوژنز می شود، عدم تغییر این دو پروتئین در بافت توموری در تحقیق حاضر، می تواند نشان دهندة بی تاثیر بودن تمرین مقاومتی بر روند آنژیوژنز بافت تومور و رشد آن باشد. بنابراین این نوع تمرینات را احتمالا می توان به عنوان مداخله بی خطر برای افراد مبتلا به سرطان سینه تجویز کرد.
VEGF
اندوستاتین
تمرین مقاومتی
موش بالب سی ماده
تومور آدنوکارسینومای موشی
2013
08
23
27
46
https://jsb.ut.ac.ir/article_35038_ea19c5d5fb11399ae1495dc5c5d63aff.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1392
5
2
تأثیر چهار هفته تمرین متناوب هوازی شدید (هاف) بر VO2max، Tmax و VO2max v بازیکنان فوتبال باشگاهی ایران
نیما
قره داغی
محمدرضا
کردی
عباسعلی
گائینی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر چهار هفته تمرین متناوب هوازی شدید ویژة فوتبال بر شاخصهای عملکردی هوازی بازیکنان فوتبال بود. به این منظور 18 بازیکن فوتبال شرکت کننده در لیگ آزادگان ایران با میانگین سنی 24/2 ± 88/21 سال، قد 33/5 ± 22/174 سانتیمتر، وزن 7/5 ± 7/67 کیلوگرم و درصد چربی 29/3 ± 38/12، در قالب دو گروه تمرین (12 نفر) و کنترل (6 نفر) برای شرکت در این پژوهش داوطلب شدند. برنامة چهار هفتهای تمرین متناوب هوازی شدید (هاف)، سه جلسه در هفته شامل چهار دوره حرکت با توپ بود که در مسیر ویژة طراحیشده انجام گرفت. درصد حداکثر ضربان قلب جدا شد. دادهها با استفاده از t مستقل تجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد که پس از چهار هفته تمرین VO2max، Tmax، vVO2max در بین دو گروه تمرینی و کنترل تغییر معناداری پیدا نکرد. بهطور کلی میتوان گفت که چهار هفته تمرین بهصورت هفتهای سه جلسه بر شاخصهای هوازی بازیکنان فوتبال تأثیر معناداری ندارد.
تمرین متناوب هوازی شدید
آمادگی هوازی
VO2max
هاف
بازیکنان باشگاهی فوتبال
2013
08
23
47
57
https://jsb.ut.ac.ir/article_35039_469e281dd25099b04233e35c5d92a98a.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1392
5
2
تأثیر مصرف مکمل تورین به همراه فعالیت تناوبی شدید بر غلظت سرمی IL-6 و TNF-α در بازیکنان ورزیدة فوتبال
حسین
شیروانی
شاهین
ریاحی ملابری
محسن
اکبرپور بنی
یاسر
کاظم زاده
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر دو هفته مصرف مکمل تورین و اجرای سه جلسه فعالیت تناوبی شدید 90 دقیقه ای بر پاسخ برخی سایتوکاین های سرمی در بازیکنان تمرین کرده فوتبال بود. به این منظور 24 بازیکن فوتبال از ردة امید انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تورین (8TG=)، پلاسیبو (8PG=) و کنترل (8CG=) تقسیم شدند. گروه TG روزانه 15 میلی گرم مکمل تورین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود و گروه PG به همین مقدار آسپارتام دریافت کردند و هر دو گروه به اجرای سه بار پروتکل 90 دقیقه ای ویژة فوتبال پرداختند، درحالی که گروه CG هیچ مکملی را دریافت نکرده و فقط برنامه عادی خود را پیگیری کردند. نمونه های خونی از آزمودنی ها در شش مرحله (48 ساعت قبل از شروع دوره، قبل و بلافاصله بعد از اجرای پروتکل ورزشی اول و سوم و 48 ساعت بعد از پایان دوره) به مقدار 5 سی سی از ورید قدامی ساعد در وضعیت نشسته جمع آوری شد. سپس نمونه ها جهت تعین تغییرات سایتوکاین ها (IL-6, TNF-α) در آزمایشگاه مرکز غدد به وسیلة کیت های مخصوص آزمایش شدند. برای مقایسة میانگین ها در هر گروه از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی با نرم افزار SPSS.17 استفاده شد. نتایج نشان داد که مقادیر IL-6 و TNF-α سرم بازیکنان فوتبال در مراحل شش گانه اندازه گیری و در گروه های مختلف به ترتیب 029/0=P و 013/0=P تفاوت معنی دار یافته و این تفاوت در بین گروه کنترل و گروه پلاسیبو به ترتیب با 043/0=P و 008/0=P مشاهده شده است. به طورکلی به نظر می رسد که اجرای سه بار پروتکل 90 دقیقه ای ویژة فوتبال در هفته، فشاری را بر سیستم التهابی بازیکنان فوتبال وارد می کند که چنین فشاری در طول فصل مسابقات ممکن است بارها تکرار شود. از طرفی نتایج نشان داد که مصرف مکمل تورین قبل و در حین این دورة پرفشار تأثیر ضدالتهابی داشته و از ایجاد تغییرات محسوس سایتوکاین های مذکور جلوگیری کرده است. از این رو می توان مصرف کوتاه مدت مکمل تورین را در هفته های پر فشار مسابقه و تمرین به بازیکنان ورزیده فوتبال توصیه کرد.
مکمل سازی تورین
فعالیت تناوبی ویژة فوتبال
سایتوکاین
2013
08
23
59
79
https://jsb.ut.ac.ir/article_35040_77aba6098475322171e1fb523a214a55.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1392
5
2
اثر شدت های مختلف تمرینی بر اسپرماتوژنز و هورمون های تولید مثلی در موش های چاق
عباس
صارمی
سعید
چنگیزی آشتیانی
نادر
شوندی
امین
ممبینی
چاقی از طریق عدم تعادل هورمونی بر کیفیت مایع سیمن تأثیر می گذارد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی ملایم و شدید بر کارکرد تولید مثلی موشهای نر چاق بود. 30 سر موش نر چاق به گروههای تمرین ملایم (10 سر)، تمرین شدید (10 سر) و کنترل (10 سر) اختصاص داده شدند. یک گروه تطبیق یافته از موشهای با وزن طبیعی (10 سر) نیز برای مقایسه در سطح پایه فراخوانده شد. برنامة تمرین ملایم (60 دقیقه در روز شنا، 3 روز در هفته) و شدید (150 دقیقه در روز شنا، 5 روز در هفته) به مدت 8 هفته اجرا شد. بعد از 8 هفته برنامة تمرینی موشها بیهوش شدند و نیمرخ هورمونی و سیمن شناسی ارزیابی شد. در سطح پایه موشهای با وزن طبیعی به طور معنیدار از سطح تستوسترون (02/0P<) و کیفیت اسپرماتوژنز (03/0P<) بالاتری نسبت به موشهای چاق برخوردار بودند. بعد از تمرین هوازی ملایم، وزن بدن (001/0P<) و کیفیت اسپرماتوژنز (04/0P<) به طور معنیداری بهبود یافت. در مقابل، کیفیت اسپرماتوژنز (03/0P<) و سطح تستوسترون (03/0P<) بعد از برنامه تمرین هوازی شدید به طور معنیدار کاهش یافت. نتایج حاضر نشان می دهد که تمرین ملایم شنا ممکن است به بهبود کیفیت اسپرماتوژنز در موشهای چاق منجر شود، در حالی که تمرین شدید اثر منفی بر کیفیت اسپرماتوژنز دارد.
باروری مردان
چاقی
شنا
کاهش وزن
2013
08
23
81
94
https://jsb.ut.ac.ir/article_35041_b41e24bd9d1ec859984d9b5e98bff241.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1392
5
2
تأثیر تمرینات پلیومتریک و ترکیبی بر پاسخ IGF-I و MGF در عضلة پهن جانبی مردان غیرورزشکار
رضا
قراخانلو
وحید
ولی پور ده نو
سیدجواد
مولا
فاطمه
رهبری زاده
مجتبی
احمدی نژاد
عامل رشد شبهانسولین -1 در تکامل، رشد، بازسازی و حفظ بافتها در عضلة اسکلتی در یک روش اتوکرین / پاراکرین و آندوکرین نقش دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی پاسخ عوامل رشدی به دو شیوة تمرینی مختلف بود. در این پژوهش 14 آزمودنی مرد بهصورت داوطلبانه انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول (پلیومتریک، 7 آزمودنی، سن: 86/1±86/20 سال، قد: 23/4±29/179 سانتیمتر، وزن: 24/6±57/74 کیلوگرم) تمرین پلیومتریک و گروه دوم (ترکیبی، 7 آزمودنی، سن 72/1±43/31 سال، قد 42/6±71/181 سانتیمتر، وزن: 47/8±14/76 کیلوگرم) ترکیبی از تمرین مقاومتی و پلیومتریک را 3 روز در هفته به مدت 8 هفته (4 هفته تمرین مقاومتی و 4 هفته تمرین پلیومتریک) انجام دادند. نمونههای عضلانی از عضلة پهن جانبی 3 روز قبل و 7 روز بعد از تمرین گرفته شد. برای تعیین توان از 3 آزمون بوسکو (5 و 60 ثانیهای)، سارجنت و پرش جفت و برای سنجش چابکی و سرعت از آزمونهای مانع ششضلعی و دو سرعت 35 متر استفاده شد. برای تخمین میزان بیان ژن عامل رشد شبهانسولین (1) (IGF-I) و عامل رشد مکانیکی (MGF) از روش Real – time RT PCR استفاده شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای T زوجی و T مستقل استفاده شد و سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد در آزمونهای بوسکو، سارجنت، پرش جفت، مانع ششضلعی و دو سرعت 35 متر گروه پلیومتریک بهتر عمل کردند. بیان ژن در گروه اول کاهش غیرمعنادار (18/20 درصد – 29/0 P≤) اما در گروه دوم بهطور معنادرای افزایش یافت (24/159 درصد، 048/0 P≤) و بیان ژن IGF-I در گروه اول افزایش معنادار (83/133 درصد، 04/0 P≤) اما در گروه دوم بهطور غیرمعناداری افزایش (06/24 درصد، 16/0 P≤) یافت. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت رونوشتهای مختلف ژن IGF-I (IGF-IEa و MGF) در عضلة اسکلتی انسان بهطور متفاوتی به راهبردهای مختلف اضافهبار مکانیکی و سوختوسازی پاسخ میدهند.
عضلة اسکلتی
تمرین پلیومتریک
تمرین ترکیبی
MGF-IGF-I
2013
08
23
95
113
https://jsb.ut.ac.ir/article_35042_2e2a883a0f3d70e8e432caa3320724f2.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1392
5
2
تأثیر استروئید آنابولیک استانوزول همراه با هشت هفته تمرین مقاومتی بر تغییرات ساختاری بافت کبد در موش صحرایی نر
ذبیح اله
قدم پور واحد
امیر
رشید لمیر
زهرا
موسوی
احمدرضا
راجی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر استروئید آنابولیک استانوزول همراه با هشت هفته تمرین مقاومتی بر تغییرات ساختاری بافت کبد در موش صحرایی نر است. به این منظور 28 سر موش صحرایی نر ویستار با سن 12 هفته و وزن 94/7 ± 53/228 بهطور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: کنترل + دارونما (7 = n)، تمرین مقاومتی + دارونما (7 = n)، تمرین مقاومتی + استانوزولول mg/kg 2 (7 = n)، تمرین مقاومتی + mg/kg 5 (7 = n). تمرین مقاومتی سه جلسه در هفته با سه ست پنج تکراری صعود از نردبان (وزنهها در هفتة اول 50 درصد وزن موشها بود که با افزایش 10 درصدی در هر هفته به 120 درصد در هفتة پایانی رسید) به مدت هشت هفته بود. در پایان دوره، از کبد نمونهها لام تهیه شد و با استفاده از میکروسکوپ نوری مطالعه انجام گرفت. یافتهها نشان داد گروههای استانوزولول افزایش وزن معناداری را نسبت به دیگر گروهها نداشتند (05/0 P<). رنگآمیزی بخشهایی از کبد موشها نشان داد گروه کنترل و تمرین بدون دارو سالم بودند، اما در گروههای دریافت دارو، آسیبهای کبدی از جمله پرخونی عروقی، واکوئلهای چربی، التهاب و دژنراسیون مشاهده شد. آسیبها در گروه چهارم شدیدتر بود و با دوز دارو رابطة مستقیم داشت. تغییرات هیستوپاتولوژیکی نشاندهندة نکروز و مرگ سلولی در بافت کبد بود. براساس یافتهها، تمرین مقاومتی قادر به جلوگیری از آسیبهای کبدی ناشی از استانوزولول نیست و با وجود مصرف تزریقی و دوز کم نیز این آسیبها مشاهده میشود. بنابراین ورزشکاران نباید از استروئید های آنابلویک (از جمله استانوزول) برای افزایش عملکرد، حجم و قدرت عضلانی استفاده نمایند.
استروئید آندروژنیک
آنابولیک
استانوزولول
تمرین مقاومتی
آسیب کبدی
2013
08
23
115
132
https://jsb.ut.ac.ir/article_35043_14f601591d94da9ca2c1a9e1188d60c9.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1392
5
2
تأثیر تمرین هوازی طولانی مدت قبلی و مصرف غذای پرچرب بر مارکر التهابی مولکول چسبان عروقی و نیمرخ لیپیدی مردان غیرورزشکار
علی
برآبادی
علی اصغر
رواسی
سیروس
چوبینه
حسن
برآبادی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی طولانیمدت پیشین با 70 درصد VO2max بر مارکر التهابی[1] (sVCAM-I) و نیمرخ لیپیدی متعاقب مصرف یک وعده غذای پرچرب در مردان غیرورزشکار بود. سطوح پلاسمایی مولکولهای چسبان و نیمرخ لیپیدی شاخصهای مهمی در برآورد خطر بیماریهای قلبی – عروقی بهشمار میروند. بهاین منظور 20 مرد جوان غیرورزشکار بهصورت تصادفی انتخاب و باتوجه به درصد چربی به دو گروه 10 نفره، تجربی (30/1±98/21 سال، 48/2±04/18 درصد چربی) و کنترل (22/1±06/22 سال، 54/3±15/18 درصد چربی) تقسیم شدند. گروه تجربی فعالیتی به مدت 90 دقیقه با شدت معینشده روی تردمیل انجام دادند. در روز بعد هر دو گروه یک وعده غذای پرچرب مصرف کردند. نمونههای خون در زمانهای 5/0 ساعت قبل و 5/0، 1، 3 و 24 ساعت بعد از غذا جمعآوری شد. برای تعیین نرمال بودن گروهها، از آزمون کلوموگروف – اسمیرنوف (999/0 = PEX) (996/0 = PCON) و برای تعیین همگنی واریانسها از آزمون لوون و برای بررسی نتایج بینگروهی از آزمون تی مستقل استفاده شد. از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر[2] و آزمون تعقیبی LSD نیز برای نشان دادن تفاوتهای درونگروهی استفاده شد. نتایج نشان داد یک جلسه تمرین هوازی طولانیمدت پیشین sVCAM-I را کاهش میدهد (029/0 = P). همچنین در نیم و 24 ساعت بعد از مصرف غذای پرچرب کاهش وجود داشت (016/0 = P) (049/0 = P). همچنین نشان داده شد یک جلسه تمرین هوازی طولانیمدت پیشین مقادیر HDL-c را افزایش (00/0 = P) اما مقادیر LDL-c (012/0 = P) و (00/0 = P) و تریگلیسیرید (037/0 = P) را کاهش میدهد. باتوجه به نتایج بهدستآمده میتوان گفت مصرف غذای پرچرب مقادیر sVCAM-I را افزایش میدهد و به افزایش التهاب و بیماری منجر میشود. تمرین قبلی میتواند شاخص sVCAM-I و نیمرخ لیپیدی را کاهش دهد که با احتمال کاهش بیماریهای قلبی همراه است.
فعال¬سازی آندوتلیال
غذای پرچرب
مولکول چسبان
آترواسکلروز
نیمرخ لیپیدی
2013
08
23
133
153
https://jsb.ut.ac.ir/article_35044_4dda05bcafe26d2295aead6c0c4a28cd.pdf