2024-03-28T22:16:38Z
https://jsb.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=10086
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1399
12
1
تاثیر تمرینات مقاومتی بر سطوح آدیپولین سرم و شاخص مقاومت به انسولین در زنانِ چاق
نجمه
رضائیان
علی اصغر
رواسی
رحمن
سوری
علی
اکبرنژاد
سید عباس
میرشفیعی
فرزانه
توفیقی
آدیپولین (CTRP12) آدیپوکاینی است نوظهور با خاصیت ضدالتهابی که عمدتاً در بافت چربی بیان و سنتز میشود. آدیپولین ضمن بهبود حساسیت به انسولین، در کاهش سطح گلوکز خون نیز نقش دارد. پژوهش حاضر تاثیر تمرینات مقاومتی بر سطوح آدیپولین و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) را در زنان چاق مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور 20 زن چاقِ یائسه و غیرفعال (شاخص تودۀ بدنی> 30 کیلوگرم بر مترمربع، 65-50 سال) به طور تصادفی به دو گروه تجربی (12 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در 12 هفته تمرینات مقاومتی (سه دوره با 12-8 تکرار در شدت 60-40 درصد یک تکرار بیشینه)، 45-15 دقیقه در هر جلسه، سه جلسه در هفته شرکت کردند. سطوح آدیپولین، انسولین و گلوکز ناشتا و شاخصهای آنتروپومتری قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسۀ تمرین اندازهگیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون کلموگروف-اسمیرنوف، تی زوجی، تی مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0>P انجام گرفت. نتایج نشان دادند اجرای تمرینات مقاومتی موجب تغییر معنیدار آدیپولین سرم (05/0<P) در گروه تجربی نشد ولی با کاهش معنیدار سطوح انسولین (032/0=P) و ارزشهای مقاومت به انسولین (031/0=P) و درصد چربی بدن (002/0=P) همراه بود. همچنین، تنها تغییرات بین گروهی مقاومت به انسولین (021/0=P) و نسبت محیط کمر به لگن (002/0=P) معنیدار بود. بنابر نتایج آزمون همبستگی پیرسون ارتباط معنیداری بین سطوح اولیه و تغییرات آدیپولین با سطوح اولیه و تغییرات شاخصهای خونی و شاخصهای آنتروپومتری پس از اجرای تمرینات مقاومتی وجود نداشت. بنابراین، تمرینات مقاومتی به عنوان یکی از راهکارهای درمانی در بهبود حساسیت به انسولین در زنان چاقِ یائسه و غیرفعال پیشنهاد میشود، اما انجام تحقیقات بیشتر جهت تعیین مکانیسم مولکولی با میانجیگری آدیپولین ضروری به نظر میرسد.
تمرینات مقاومتی
آدیپولین
مقاومت به انسولین
زنان چاق
2020
05
21
1
16
https://jsb.ut.ac.ir/article_76772_2f30573706de4428e18d3455d8770d1e.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1399
12
1
بررسی تأثیر غوطهوری در آب سرد و تکرار فعالیت سرعتی بر شاخصهای آنتیاکسیدانی در مردان تمرینکرده
سارا
فرج نیا
محمدرضا
کردی
فاطمه
شب خیز
هدف از مطالعۀ حاضر بررسی میزان تغییرات برخی شاخصهای آنتیاکسیدانی مانند سوپراکساید دیسموتاز (SOD)، کاتالاز (CAT)، گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و هیدروژن پراکساید ( H2O2)، پس از فعالیت سرعتی تکراری و پس از آن غوطهوری در آب سرد (CWI) بود. به این منظور 20ورزشکار تمرینکرده، با میانگین حداکثر اکسیژن مصرفی 9/2 ±9/52 میلیلیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه، میانگین سن 2/2±9/21 سال، قد 4/5±2/174 سانتیمتر و وزن 4/4±68 کیلوگرم برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. پس از انجام فعالیت سرعتی تکراری،10نفر از آزمودنیها داخل آب سرد با دمای 14 درجۀ سانتیگراد قرار گرفتند و 10نفر دیگر در دمای اتاق به شکل غیرفعال روی صندلی نشستند. خونگیری نیز قبل و پس از انجام فعالیت سرعتی و همچنین پس از ریکاوری در آب سرد و نیز 24 ساعت پس از آخرین خونگیری انجام گرفت. نتایج نشان داد 24 ساعت پس از فعالیت سرعتی تکراری، عوامل آنزیمی SOD، CAT و GPX به حالت اولیۀ خود بازگشتند، ولی تفاوت معناداری بین گروه آب سرد و گروه کنترل وجود نداشت. اگرچه میزان تغییرات عوامل آنزیمی آنتیاکسیدانی پس از فعالیت ورزشی سرعتی تکراری شدید بالا بود، ولی غوطهوری در آب سرد تأثیری بر بازگشت به حالت اولیه این عوامل نداشت
آنتیاکسیدان
ریکاوری
فعالیت سرعتی
2020
05
21
17
30
https://jsb.ut.ac.ir/article_76778_bfc68bc92c615957f5301b17b95d5ffe.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1399
12
1
مقایسة تأثیرات هشت هفته تمرینات ترکیبی و مکملگیری HMB بر سطوح IL-15، کورتیزول و برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و عملکردی بسکتبالیستهای مرد
نادر
حامد چمن
اصغر
توفیقی
جواد
طلوعی آذر
بتا هیدروکسی بتا متیل بوتیریک اسید (HMB) قادر به تنظیم مثبت عوامل آنابولیک و تنظیم منفی عوامل کاتابولیکی است و میتواند بر مزایای ناشی از فعالیت ورزشی تأثیرگذار باشد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات ترکیبی و مکمل HMB بر IL-15، کورتیزول، پروفایل لیپیدی، ترکیب بدن و عملکرد بسکتبالیستهای مرد بود. به این منظور 40 نفر از بازیکنان بسکتبال باشگاهی بهطور تصادفی در چهار گروه 10 نفری، شامل 1. گروه کنترل، 2. گروه مکمل (HMB)، 3. گروه تمرین ترکیبی و 4. گروه تمرین + مکمل (HMB) قرار گرفتند. برنامة تمرینی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 5/1 ساعت با شدت 60 تا 80% 1RM انجام گرفت. مقادیر سرمی IL-15، کورتیزول، پروفایل لیپیدی یک روز قبل و 48 ساعت بعد از اجرای پروتکل تمرینی در حالت ناشتا از ورید آرنجی گرفته شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون T همبسته و تحلیل واریانس دوطرفه استفاده شد (05/0P<). با توجه به نتایج تحلیل واریانس دوراهه، اثر اصلی تمرین، در تمام متغیرها بهجز کورتیزول معنادار بود. اثر اصلی مکمل HMB نیز تنها در دو متغیر پرتاب توپ مدیسن ( 02/0=p، 08/11=F) و پرش عمودی (001/0=p، 22/62=F) معنادار بود. تمرینات ترکیبی بههمراه مصرف مکمل HMB بیشترین اثر را بر افزایش پاسخ آنابولیکی (افزایش IL-15)، کاهش پاسخ کاتابولیکی (کورتیزول) و شاخص لیپیدی دارد. بنابراین، بهنظر میرسد استفاده از این مکمل با مدالیتة تمرین ترکیبی در بهبود شرایط فیزیولوژیک و تقویت قدرت انفجاری و توان ورزشکاران رشتههای سرعتی مانند بسکتبال مؤثر است.
IL-15
تمرینات ترکیبی
کورتیزول
مکمل HMB
2020
05
21
31
51
https://jsb.ut.ac.ir/article_76774_ac0e3b0ff9a9a2a79f098ff86109839e.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1399
12
1
اثر پیشگیرانة شش هفته تمرین شنا بر سطوح برخی از سایتوکاینها و عامل تنظیم نورونی مشتقشده از مغز در رتهای مدل EAE
سید مجتبی
حسینی
ضیاء
فلاح محمدی
وحید
طالبی
مالتیپل اسکلروزیس یک بیماری خودایمنی پیشرونده و مزمن سیستم اعصاب مرکزی است که با از بین رفتن غلاف میلین سلولهای عصبی همراه است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر پیشگیرانة 6 هفته تمرین شنای اجباری بر سطوح TNF-α، IL-10 و BDNF در رتهای مدل EAE بود. 25 سر رت مادة نژاد لوئیس به پنج گروه شامل کنترل سالم، کنترل ام.اس، شنای سالم، شنای ام.اس و حلال تقسیم شدند. تمرینات شنا به مدت 6 هفته و 5 روز در هفته انجام گرفت. برنامة تمرین شنا با 30 دقیقه آغاز شد، که این مدت با افزایش پنج دقیقه روزانه در هفتة دوم به 60 دقیقه رسید. اضافهبار تمرینی با تنظیم قدرت و سرعت آب هنگام شنا، تنظیم شد. همچنین، مدل EAE در انتهای هفتة ششم تمرینات القا و پس از 14 روز بافتبرداری از مغز رتها انجام گرفت. نیمکرة راست برای بافتشناسی و نیمکرة چپ بهمنظور انجام آنالیز سنجش پروتئین به آزمایشگاه منتقل شد. تمرین شنا در رتهای مدل EAE به کاهش معنادار TNF-α P < 0/001 و عدم تغییر معناداری در IL-10 (71/0=P) و BDNF (70/0=P) منجر شد. علائم بالینی در رتهای تمرینکرده با تأخیر ظاهر شد. علاوهبر این، نتایج حاصل از رنگآمیزی بافتی نشان داد که بین گروه تمرین کرده و تمریننکرده تفاوت چشمگیری از نظر التهاب مشاهده نشد. دمیلینه شدن ناشی از مدل EAE سبب افزایش آسیب به بافت مغزی میشود که نشان میدهد ورزش شنا با شدت و مدت مطالعة حاضر نمیتواند در پیشگیری از بیماری مؤثر باشد، هرچند این علائم در مدت کوتاه به تأخیر افتاده باشد.
آنسفالومیلیت خودایمن تجربی
تمرین شنا
رت لوئیس
سایتوکاین
2020
05
21
53
65
https://jsb.ut.ac.ir/article_76775_eefc320b088a6b613c683ef3c47c9106.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1399
12
1
تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی بر میزان پروتئینهای کلوتو، پروتئولیپید پروتئین و فاکتور نکروزتوموری آلفا در بافت مخچة موشهای سالم
فتانه
فرهمند
مریم
نورشاهی
مریم
سلیمانی
حمید
رجبی
کوین
پاور
امروزه در تحقیقات بسیاری نشان داده شده است که تمرینات ورزشی به سلامت و بهبود عملکرد مغز منجر میشود. همچنین ممکن است مسیرهای عصبی و نورولوژیکی را در مغز افزایش دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر ۸ هفته تمرین تناوبی با شدت ۸۰ درصد سرعت بیشینه در هفتة اول تا ۱۱۰ درصد سرعت بیشینه در هفتة آخر بر میزان کلوتو، PLPو TNF-α بافت مخچة موشهای سالم بود. بدینمنظور، تعداد ۲۰ سر موش ماده بهطور تصادفی به دو گروه تمرین (۱۰=n) و کنترل (۱۰=n) تقسیم شدند. در گروه تمرین، حیوانات ۸ هفته تمرین تناوبی بر تردمیل را اجرا کردند. ابتدا به مدت ۳ دقیقه با سرعت ۶ متر بر دقیقه دویدند و هر ۳ دقیقه یکبار، ۳ متر بر دقیقه بهسرعت تردمیل اضافه شد تا زمانیکه قادر به حفظ این شدت نباشند. آخرین تلاش هر موش بهعنوان حداکثر سرعت درنظر گرفته شد. در نهایت، پروتکل تمرینی به مدت ۸ هفته ۵ جلسه در هفته اجرا شد. از روش وسترن بلات بهمنظور اندازهگیری متغیرهای تحقیق استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معناداری 05/0 P≤ تجزیه تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد، تمرین تناوبی به افزایش میزان کلوتو (01/0P≤) , PLP (05/0P≤) و کاهش میزان TNF-α (05/0P≤) در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل منجر شد. در نهایت میتوان گفت ۸ هفته تمرین تناوبی میزان پروتئینهای میلینساز را افزایش و میزان TNF-α را کاهش داد. بهنظر میرسد تمرین ورزشی با افزایش در بیومارکرهای میلینساز، نقش مهمی در حفاظت از سیستم اعصاب مرکزی دارد.
پروتئو لیپید پروتئین
تمرین تناوبی
فاکتور نکروز توموری آلفا
کلوتو
2020
05
21
67
78
https://jsb.ut.ac.ir/article_76776_42c0c7e374a165e9271ed94403da127f.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1399
12
1
تأثیر یک دوره تمرینات پیلاتس همراه با ماساژدرمانی بر سطوح سرمی سایتوکاینهای IL-17 و IFN-β در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS)
بهلول
قربانیان
اکرم
محمودپور
سایتوکاینها نقش مهمی در بروز بیماری MS دارند و هدف مهمی برای مداخلات درمانی بهشمار میروند. هدف این مطالعه بررسی اثر تمرینات پیلاتس همراه با ماساژدرمانی بر سطوح سرمی سایتوکاینهای IL-17 و IFN-β در زنان مبتلا به MS است. در این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی از میان بیماران زن دارای پرونده در انجمن MS شهرستان تبریز، تعداد 36 نفر بهعنوان نمونه با درجة بیماری 0 تا 5/4، میانگین مدت بیماری 2±7 سال و دامنة سنی 30 تا 40 سال انتخاب و بهصورت تصادفی به چهار گروه تمرینات پیلاتس (9نفر)، ماساژ (9نفر)، پیلاتس + ماساژ (9نفر) و کنترل (9نفر) تقسیم شدند. برنامة تمرینات پیلاتس و ماساژ شامل 8 هفته، هر هفته سه جلسه، هر جلسه 40 تا 60 دقیقه (20 تا 40 دقیقه پیلاتس و 20 تا 30 دقیقه ماساژ) بود. نمونههای خونی قبل و بعد از مداخله گرفته شد. تحلیل دادهها بهوسیلة آزمون آماری تحلیل واریانس با استفاده از نرمافزار SPSS20 انجام گرفت. نتایج نشان داد در پی 8 هفته مداخلة تمرین پیلاتس و ماساژدرمانی مقدار IL-17 در گروههای پیلاتس، ماساژ و پیلاتس + ماساژ کاهش معنادار و مقدار IFN-β در گروههای ماساژ و پیلاتس + ماساژ افزایش معنادار داشتند (05/0>P). از آنجا که تمرینات پیلاتس همراه با ماساژ سبب کاهش سطوح سایتوکاین پیشالتهابی IL-17 و افزایش IFN-β در بیماران MS شد. ازاینرو بهنظر میرسد میتوان از این نوع مداخله درمان مکمل در جلوگیری از پیشرفت بیماری MS در کنار درمانهای دارویی استفاده کرد.
اینترلوکین-17
اینترفرون- بتا
پیلاتس
مولتیپل اسکلروزیس (MS)
ماساژ
2020
05
21
79
92
https://jsb.ut.ac.ir/article_74953_6665affa972d716dcacc7118705468d5.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1399
12
1
مقایسة تأثیر تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر میزان IGF-1، تستوسترون و مایونکتین سرمی مردان جوان
عبدالرضا
کاظمی
هادی
کرندی
ولی الله
شعاعی
شیوههای تمرینی متفاوت مـیتوانـد اثـر متفـاوتی بـر میزان و پاسخ هورمونها داشته باشد. تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون، یکی از روشهای تمرینی است که به افزایش عملکرد و قدرت عضلانی منجر میشود. بنابراین هدف از این پژوهش، مقایسة تأثیر تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر میزان IGF-1، تستوسترون و مایونکتین سرمی مردان جوان بود. گروههای پژوهش شامل دو گروه تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون (10 نفر) و تمرین مقاومتی بدون محدودیت جریان خون (10 نفر) بود. برنامة تمرین مقاومتی به مدت چهار هفته انجام گرفت. در دو مرحلة پیشآزمون و پسآزمون، غلظــت ســرمی IGF-1، تستوسترون و مایونکتین به روش الایزا اندازهگیری شد. بهمنظور تعیین معناداری تفاوت بین متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس یکطرفه در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافتهها نشان داد که میزان IGF-1 و تستوسترون در گروه تمرین با محدودیت جریان خون نسبت به گروه تمرین بدون محدودیت جریان خون، افزایش معناداری (001/0P=) دارد، با این حال، در میزان مایونکتین افزایش غیرمعناداری مشاهده شد (08/0P=). این یافتهها نشان میدهد که تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون، در بهبود عوامل مرتبط با افزایش حجم عضلانی بسیار مؤثر است.
IGF-1
تستوسترون
تمرین مقاومتی
مایونکتین
محدودیت جریان خون
2020
05
21
93
107
https://jsb.ut.ac.ir/article_74957_a026bd1f2d60b29a7ff10d6d3669fad1.pdf
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2008-9325
1399
12
1
تأثیر یک دوره تمرین استقامتی فزاینده بر شاخصهای تنظیمکنندة آپوپتوز سرم موشهای ویستار مبتلا به انفارکتوس قلبی
مجتبی
خان سوز
بهرام
عابدی
محمد رضا
پالیزوان
عباس
صارمی
بیماریهای قلبی، بهدلیل مزمن بودن، اغلب فعالیتهای روزمرة فرد را تحت تأثیر قرار میدهند و علت اصلی مرگومیر در جهان است. هدف از این پژوهش بررسی شاخصهای تنظیمکنندة آپوپتوز پس از یک دوره تمرین استقامتی فزاینده در سرم موشهای ویستار مبتلا به انفارکتوس قلبی است. پژوهش حاضر از نوع تجربی است و به این منظور 20 سر موش صحرایی نژاد ویستار با محدودة سنی10-8 هفته و میانگین وزن 30±230 گرم بهطور تصادفی به دو گروه کنترل انفارکتوس (Sed.MI) و تمرین انفارکتوس (Ex.MI) تقسیم شدند. پس از القای انفارکتوس قلبی با دو تزریق داخلصفاقی ایزوپروترنول به فاصلة 24 ساعت و با دوز 150 میلیگرم در کیلوگرم، گروه تمرین به مدت 8 هفته پروتکل تمرین استقامتی فزاینده را روی نوار گردان اجرا کردند. خونگیری در شرایط یکسان و در پی حداقل 24 ساعت پس از آخرین جلسة تمرین انجام گرفت و از روش الایزا برای سنجش متغیرهای مطالعه استفاده شد. برای بررسی تغییرات معناداری سطح کاسپاز-8، سیتوکروم-C و کاسپاز-3 از روش آنالیز تی مستقل در برنامة گراف پد استفاده شد. نتایج نشان داد سطوح سرمی کاسپاز-8، سیتوکروم- C و کاسپاز-3 در گروه Ex.MI تغییراتی نسبت به گروه Sed.MI داشته است. این تغییرات در مقادیر کاسپاز-3 (65/0=P) و سیتوکروم-C (25/0=P) پلاسمایی بین دو گروه Sed.MI و Ex.MI معنادار نبود؛ اما تغییرات در مقادیر کاسپاز-8 تفاوت معناداری را نشان داد (04/0=P). براساس نتایج پژوهش حاضر بهنظر میرسد بهکارگیری راهبردهای غیردارویی مانند تمرین استقامتی فزاینده نمیتواند میزان آپوپتوز را در نمونههای مبتلا به انفارکتوس قلبی بهبود دهد.
انفارکتوس قلبی
تمرین استقامتی
سیتوکروم-C
کاسپاز-3
کاسپاز-8.8
2020
05
21
109
126
https://jsb.ut.ac.ir/article_75046_74203f0e578cc28e9775ed2972443fed.pdf