دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
3
8
2011
03
21
تاثیرات کوتاه مدت و طولانی مدت سه نوع فعالیت ورزشی سرعتی، استقامتی و ترکیبی بر مقدار لاکتات هیدروژناز، کراتین کیناز و مالون دی آلدئید پلاسما در رت
FA
عباسعلی
گائینی
0000-0002-8679-0669
استاد دانشگاه تهران
aagaeini@ut.ac.ir
داریو ش
شیخ الاسلامی وطنی
استادیار دانشگاه کردستان
aagaeini2@yahoo.com
جواد
اشرفی هلن
استادیار دانشگاه تبریز
aagaeini3@yahoo.com
مهدی
مقرنسی
0000-0002-9351-5948
استادیار دانشگاه سیستان و بلوچستان
m_mogharnasi@yahoo.com
با توجه به اینکه عضلات اسکلتی، بافت اصلی درگیر در فعالیت های بدنی اند، بنابراین بررسی تغییرات و آسیب های وارده بر این بافت طی فعالیت های ورزشی گوناگون اهمیت زیادی دارد. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیرات کوتاه مدت (یک جلسه) و طولانی مدت (36 جلسه) فعالیت های ورزشی گوناگون (سرعتی، استقامتی و ترکیبی) بر شاخص های پلاسمایی آسیب عضلانی لاکتات هیدروژناز (LDH) ، کراتین کیناز (CK) و مالون دی آلدوئید (MDA) است. به این منظور 40 سر موش جوان سه ماهه به شکل تصادفی در چهار گروه 10 تایی کنترل، ورزش استقامتی، سرعتی و ترکیبی قرار گرفتند. 24 ساعت پس از اولین و سی و ششمین جلسة تمرینی آزمودنی ها، خونگیری به منظور بررسی تاثیرات کوتاه مدت و طولانی مدت اجرای برنامه های گوناگون ورزشی انجام شد. اندازه گیری شاخص ها با استفاده از کیت های مربوط و به کمک دستگاه اتوآنالایزر انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس تکراری (و در صورت لزوم آزمون t مستقل و همبسته)، نشان داد پس از یک جلسه فعالیت، مقادیر CK و LDH (و نه MDA) در بیشتر گروه های تمرینی (نسبت به گروه کنترل) افزایش معنی داری یافت. این افزایش پس از 36 جلسه تمرین بارزتر شد. در کل نتایج این تحقیق نشان داد انجام فعالیت های کوتاه مدت و طولانی مدت ورزشی (هر دو) موجب بروز آسیب های عضلانی می شود و شدت این آسیب ها در گروه فعالیت ورزشی ترکیبی بیش از دو گروه دیگر تمرینی است. همچنین چون شاخص MDA در بیشتر مراحل ارزیابی، بین گروه ها تفاوت معنی داری نداشت، درحالی که شاخص های CK و LDH تفاوت معنی داری داشتند، می توان نتیجه گرفت که پراکسیداسیون چربی، مکانیسم احتمالی راه اندازی آسیب نیست.
آسیب عضلانی,مالون دی آلدئید.,نوع فعالیت ورزشی
https://jsb.ut.ac.ir/article_23856.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_23856_d458618577ea6ac476b41d49260fcee3.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
3
8
2011
03
21
تأثیر تمرین هوازی همراه با افزایش مقاومت درحرکت قفسه سینه بر کارایی تهویه و عملکردهای ریوی دانشجویان غیرفعال
FA
خالید
محمدزاده سلامت
0000-0001-6327-0516
مربی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج
kh.mohamadzadeh@gmail.com
حمید
رجبی
دانشیار دانشگاه تربیت معلم دانشگاه تهران
hrajabi1346@gmail.com
فردین
کلوندی
کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج
kmohamadzadeh@iausdj.ac.ir
هدف از این تحقیق، تعیین تأثیر 4 هفته تمرین هوازی همراه با افزایش مقاومت در حرکت قفسة سینه بر کارایی تهویه و عملکردهای ریوی دانشجویان غیر فعال بود. به این منظور18 دانشجوی مرد غیرورزشکار، که برای شرکت در تحقیق داوطلب شده بودند، به دو گروه 9 نفری(گروه تجربی با میانگین قد 33/176سانتی متر، وزن64/72 کیلوگرم و VO2max29/42 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه و کنترل با میانگین قد 88/173سانتی متر، وزن55/70 کیلوگرم و VO2max 68/42 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت 4 هفته، 3 جلسه در هفته و به مدت 30 دقیقه با شدت 70 تا 80 درصد HRmax تحت تمرین دویدن هوازی قرار گرفتند. گروه تجربی تمرین هوازی را همراه با بستن باند الاستیکی به دور قفسه سینه و گروه کنترل تمرین هوازی را بدون استفاده از باند انجام دادند. مقاومت باند الاستیکی به حدی بود که تقریباً10 درصد FVC فرد را کاهش میداد. به منظور اندازهگیری عملکردهای ریوی از دستگاه تحلیلگر گازهای تنفسی و برای تجزیه و تحلیل آماری دادهها از آزمون t (مستقل و همبسته)در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. مقایسة تغییرات دو گروه(t مستقل) نشان داد که محدود کردن حرکت قفسه سینة با استفاده از باند الاستیکی هنگام تمرین هوازی روی VEmax(008/0P=)، MVV(04/0P=) و VE/VO2(04/0P=) دانشجویان غیرورزشکار تأثیر بیشتری نسبت به تمرین هوازی به تنهایی داشته است(05/0>P)، اما VE/VCO2،FVC،FEV1/FVC ، VO2/HR، VD/VTو فرکانس تنفس(rf) در هر دو گروه مشابه بود. به طور کلی نتایج این تحقیق آشکار ساخت که استفاده از باند الاستیکی هنگام دورههای کوتاه مدت تمرین هوازی در مقایسه با تمرین هوازی به تنهایی بر کارایی تهویه و برخی عملکردهای ریوی دانشجویان غیرورزشکار تأثیر بیشتری دارد.
تمرین هوازی,تهویه ارادی حداکثر,کارایی تهویه,محدود کردن حرکت قفسه سینه.
https://jsb.ut.ac.ir/article_23857.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_23857_d3bc4b2d92490d1408d2c4982fa45c79.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
3
8
2011
03
21
تأثیر سرعت موسیقی بر ضربان قلب و سطح درک فشار دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی
FA
یحیی
آصفی
0000-0003-1421-8038
کارشناس ارشد دانشگاه شهید باهنر کرمان
y.asefi@iauk.ac.ir
کورش
قهرمان تبریزی
استادیار دانشگاه شهید باهنر کرمان
y.asefi2@yahoo.com
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر سرعت موسیقی بر ضربان قلب و سطح درک فشار دانشجویان پسر رشتة تربیت بدنی است. به این منظور 45 دانشجوی مرد رشتة تربیت بدنی با میانگین سنی 81/1±93/21 سال، وزن 73/11±05/68 کیلوگرم، شاخص توده بدن (BMI)08/3±27/22 و قد 22/16±27/172 سانتیمتر انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه کنترل تجربی با سرعت زیاد (140bpm =) و تجربی با سرعت کم (100bpm=) تقسیم شده و طی 2 مرحله و به صورت پیش و پس آزمون، ارزیابی شدند. قبل از آزمون از آزمودنیها خواسته شد که از بین قطعات موسیقی موجود، یکی را انتخاب کنند (برای گروههای تجربی قطعات متفاوتی ارائه شد). آزمودنیها پس از 10 دقیقه گرم کردن (با و بدون موسیقی) به اجرای آزمون وینگیت پرداختند. طی گرم کردن و اجرای آزمون وینگیت، شاخص های ضربان قلب و سطح درک فشار اندازه گیری شد. دادههای حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS (آزمون ANOVA یکطرفه) و سطح معناداری 05/0 P<تجزیه و تحلیل شد. تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده نشان داد که طی گرم کردن، در مورد ضربان قلب )00/24F = ،001/0P = ( و سطح درک فشار ) 16/10F = ،001/0P = ( بین گروه موسیقی با سرعت کم و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود ندارد، اما در گروه موسیقی با سرعت زیاد در مقایسه با گروه کنترل و گروه موسیقی با سرعت پایین، سطح این دو شاخص به طور معناداری افزایش یافت. در مورد تغییرات مشاهده شده در شاخصهای ضربان قلب) 25/12F = ،001/0P = ( و سطح درک فشار) 58/7F = ،02/0P = ( طی اجرای آزمون وینگیت نیز نتایج مشابهی به دست آمد. ازاین رو بر اساس یافتههای یاد شده به نظر میرسد سرعت موسیقی بر ایجاد تغییر در ضربان قلب و سطح درک فشار طی گرم کردن و اجرای آزمون وینگیت تاثیرگذار است.
سرعت موسیقی,سطح درک فشار.,ضربان قلب,فعالیت بدنی
https://jsb.ut.ac.ir/article_23858.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_23858_e2c725300acedc08273de1b2d8de56db.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
3
8
2011
03
21
تاثیر تمرین استقامتی بر سطوح مولکول های چسبان بین سلولی و عروقی در زنان میانسال دارای اضافه وزن
FA
رحمن
سوری
0000-0003-1511-0088
استادیار دانشگاه تهران
soorirahman@yahoo.com
علی اصغر
رواسی
استاد دانشگاه تهران
aaravasi3@tu.ac.ir
مریم
صالحی
کارشناس ارشد دانشگاه تهران
soori3@ut.ac.ir
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فعالیت استقامتی بر سطوح مولکول های چسبان بین سلولی و عروقی در زنان میانسال دارای اضافه وزن است. به این منظور 20 زن چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی بدن، وزن و شاخص تودة بدنی (88/6 1/49 سال، 18/6 7/36 درصد، 10/9 56/73 کیلوگرم و 15/4 53/25 کیلوگرم بر مترمربع) انتخاب و به صورت تصادفی به گروه فعالیت ورزشی و کنترل تقسیم بندی شدند. برنامة تمرینی گروه تجربی شامل دویدن روی تردمیل به مدت 50 تا 60 دقیقه، هفته ای 5 جلسه با شدت برابر 7 مت به مدت 8 هفته اجرا شد و در شیوة زندگی گروه کنترل تغییری ایجاد نشد. مرحلة اول خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی و 48 ساعت پس از خاتمة تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. از آزمون t زوجی برای بررسی اختلاف میانگین تغییرات قبل و بعد بین گروه ها و از آزمونt مستقل در سطح معنی داری (05/0 P< برای تعیین اختلاف معنی دار تغییرات بین گروه ها استفاده شد. نتایج آزمون t مستقل از متغیرهای پیش آزمون عدم تفاوت معنی دار بین گروه ها را نشان داد. (05/0 P>). سطح سرمی ICAM-1 در گروه تجربی پس از 8 هفته تمرین 18 درصد کاهش یافت (05/0P<). VCAM-1 تا 8 درصد کاهش نشان داد، ولی معنی دار نبود (05/0P>). وزن، شاخص تودة بدنی و درصد چربی بدن آزمودنی ها به ترتیب 6/4، 2/6 و 10 درصد کاهش یافت (01/0 P<). بین تغییرات درصد چربی بدن با تغییرات ICAM-1 (62/0 = R، 01/0=P) رابطة معنی داری مشاهده شد. براساس نتایج پنج روز دویدن با شدت تقریبی 7 مت به مدت 8 هفته با کاهش وزن موجب افت معنی دار سطوح خونی ICAM-1 در افراد دارای اضافه وزن می شود. در نهایت اجرای فعالیت هوازی منظم علاوه بر کاهش وزن و درصد چربی بدن، افت معنی دار ICAM-1 را در پی خواهد داشت، هر چند ممکن است تغییر معنی دار VCAM-1 مشاهده نشود.
زنان میانسال .,فعالیت هوازی,مولکول های چسبان سلولی و عروقی
https://jsb.ut.ac.ir/article_23859.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_23859_2dcc6caf7805cc8a10a36c68fd1e769c.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
3
8
2011
03
21
بیان MSTN و MyoD در پاسخ به تمرین مقاومتی در عضلات تند و کند انقباض موش ورزیده و غیر ورزیده نر ویستار
FA
رضا
قراخانلو
کارشناس ارشد دانشگاه تربیت مدرس
ghara_re@modares.ac.ir
مسعود
سلیمانی
استادیار دانشگاه تربیت مدرس
ghara_re2@modares.ac.ir
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک وهله تمرین مقاومتی وامانده ساز بر مایوستاتین و MyoD، در عضلات اسکلتی موش های نر نژاد ویستار بود. 30 موش به سه گروه تقسیم شدند: کنترل ( 6 سر ) ، غیرورزیده ( 12سر) و ورزیده (12 سر). تمرین مقاومتی شامل بالابردن وزنه روی نردبان بود. 48 ساعت پس از اخرین جلسه تمرینی هر دوگروه غیرورزیده و ورزیده یک جلسه تمرین مقاومتی وامانده ساز را انجام دادند و 3 و 6 ساعت بعد قربانی شدند. بیان مایوستاتین وMyoD در نعلی و خم کنندة دراز شست با تکنیک Real time – PCR اندازه گیری و داده ها با روش 2-??CT محاسبه شدند .تفاوت ها با t-test زوجی و مستقل تعیین شدند. بیان myoD ،3 و 6 ساعت پس از آخرین جلسة تمرین در نعلی نسبت به گروه کنترل، در گروه ورزیده به ترتیب 54/1 برابر کاهش و 07/1 برابر افزایش و در گروه غیرورزیده 86/2 و 4 برابر کاهش یافت. بیان myoD ،3 و6 ساعت پس از آخرین جلسة تمرین در خم کنندة دراز شست نسبت به گروه کنترل، درگروه ورزیده به ترتیب 70 و 339 برابر و در گروه غیرورزیده 193 و 206 برابر افزایش یافت. در بررسی بیان مایوستاتین 6 و 3 ساعت پس از تمرین درنعلی ، در گروه ورزیده داده ای یافت نشد و در گروه غیرورزیده 3 ساعت پس از یک جلسه تمرین نسبت به گروه کنترل 854 برابرکاهش یافت و6 ساعت پس از یک جلسه تمرین داده ای یافت نشد. بیان مایوستاتین 3 و 6 ساعت پس از آخرین جلسة تمرین در خم کنندة دراز شست نسبت به گروه کنترل، در گروه ورزیده به ترتیب 87/15 و 39/1 برابر کاهش و در گروه غیرورزیده 59 و 151 برابر افزایش یافت. یافته ها، پاسخ های متفاوت مایوستاتین وMyoD را به یک جلسه تمرین وامانده ساز مقاومتی در عضلات تند وکند موش های ورزیده و غیرورزیده آشکار می سازد.
تمرین مقاومتی,خم کنندة دراز شست.,مایوستاتین,نعلی
https://jsb.ut.ac.ir/article_23860.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_23860_8944e204ee8cd2a51682e76fb76fc2e8.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
3
8
2011
03
21
تأثیر دو مرحلة مختلف دورة ماهانه (اواسط فولیکولی و لوتئینی) و فعالیت هوازی وامانده ساز روی هموسیتئین پلاسمایی و hs-CRP سرمی در دختران ورزشکار
FA
رامین
امیرساسان
0000-0002-0329-6973
دانشیار فیزیولوژی ورزشی دانشگاه تبریز
amirsasan@tabrizu.ac.ir
هانیه
بیله جانی
کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی دانشگاه تبریز
amirsasan_ramin4@yahoo.com
وحید
ساری صراف
0000-0001-8452-7966
استادیار فیزیولوژی ورزشی دانشگاه تبریز
sarraf@tabrizu.ac.ir
سعید
دباغ نیکوخصلت
استادیار فیزیولوژی ورزشی دانشگاه تبریز
amirsasan_ramin2@yahoo.com
هدف از تحقیق، تعیین تأثیر مراحل دورة ماهانه و فعالیت هوازی شدید روی هموستئین پلاسمایی و hs-CRP سرمی در دختران ورزشکار بود. به این منظور 9 دختر ورزشکار سالم با 8 سال سابقة فعالیت باشگاهی و دورة ماهانة منظم انتخاب شدند. این افراد دو قرارداد تمرینی بروس را در مراحل اواسط فولیکولی و لوتئینی تا حد واماندگی انجام دادند و نمونة خونی قبل و بلافاصله پس از فعالیت گرفته شد. به منظور بررسی تغییرات دو شاخص طی دو مرحله دورة ماهانه از آزمون واریانس یک راهه با اندازه گیری های مکرر استفاده شد (سطح معنی داری 05/0). مقادیر پایه و افزایش متعاقب فعالیت هموسیستئین و hs-CRP در مرحلة فولیکولی بیشتر از مرحلة لوتئینی بود که با افزایش استروژن در این مرحله همسو بود. تنها افزایش پس از فعالیت هموسیستئین در اواسط فولیکولی معنی دار بود. نتایج نشان داد افزایش استروژن در اواسط لوتئینی موجب کاهش هموسیستئین و hs-CRP می شود که حاکی از نقش محافظتی این هورمون در مقابل شاخص های پیشگوی بیماری قلبی – عروقی است.
دختران ورزشکار.,فعالیت هوازی وامانده ساز,مراحل دورة ماهانه,هموسیستئین پلاسمایی
https://jsb.ut.ac.ir/article_23861.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_23861_9aefabdb1a9f3aa268d2b09a99f11a5a.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
3
8
2011
03
21
اثر 12 هفته پیاده روی بر سطوح پلاسمایی لپتین زنان یائسة مبتلا به سرطان پستان
FA
لاله
کرمی بناری
کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزش دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات فارس
nuri_r74@yahoo.com
رضا
نوری
0000-0003-1976-3561
استادیار فیزیولوژی ورزش پردیس بین المللی کیش دانشگاه تهران
nuri_r7@ut.ac.ir
مهرزاد
مقدسی
استادیار فیزیولوژی ورزش دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز
nuri_r73@yahoo.com
صدیقه
طهماسبی
استادیار گروه جراحی عمومی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
nuri_r72@yahoo.com
عبدالرسول
طالعی
استادیار گروه جراحی عمومی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
nuri_r75@yahoo.com
بین سطوح بالای لپتین و خطر بروز سرطان پستان در زنان یائسه ارتباط مستقیمی وجود دارد. از این رو، هدف از این پژوهش، بررسی اثر 12 هفته پیاده روی بر سطوح پلاسمایی لپتین زنان یائسة مبتلا به سرطان پستان بود. به این منظور 19 زن یائسة مبتلا به سرطان پستان با دامنة سنی 50 تا 65 سال (7/2 + 05/55) که جراحی، شیمی درمانی، پرتودرمانی را انجام داده و تحت هورمون درمانی از طریق لتروزول بودند، به دو گروه تقسیم شدند. گروه تجربی 11 نفر و گروه کنترل 8 نفر). گروه تجربی برنامة تمرینی شامل 25 تا 45 دقیقه پیاده روی را با شدت 45 تا 65 درصد ضربان قلب هدف، 3 جلسه در هفته به مدت 12 هفته اجرا کردند. پیش و پس از 12 هفته، لپتین، انسولین، گلوکز، مقاومت به انسولین، شاخص های آنتروپومتریک و ترکیب بدن(وزن بدن، BMI، درصد چربی بدن، WHR و WC ) و VO2peak آزمودنی ها اندازه گیری شد. اطلاعات به دست آمده از طریق آزمون تحلیل کوواریانس ANOVA، تجزیه وتحلیل شد (05/0 P<). نتایج نشان داد، پس از 12 هفته، لپتین، VO2peak، وزن بدن BMI بین گروه کنترل و تجربی، به طور معنادار تفاوت داشت (05/0P<)، اما بین دیگر متغیرها تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0P<). لپتین در گروه تجربی 23/1 درصد کاهش و در گروه کنترل 4/7 درصد افزایش، وزن بدن در گروه تجربی 3/3 درصد کاهش و در گروه کنترل 0/2 درصد افزایش، BMI درگروه تجربی 3/2 درصد کاهش و در گروه کنترل 1 درصد افزایش، VO2peak در گروه تجربی 2/8 درصد افزایش و در گروه کنترل 5/5 درصد کاهش یافت. از نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که پیاده روی می تواند موجب بهبود VO2peak ، وزن بدن و BMI و کاهش سطح لپتین پلاسما در زنان یائسة مبتلا به سرطان پستان شود.
انسولین,پیاده روی.,سرطان پستان,شاخص های آنتروپومتریک,ظرفیت هوازی اوج,لپتین
https://jsb.ut.ac.ir/article_23862.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_23862_5199876ccffbcafe7ddc764e2f049888.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
3
8
2011
03
21
بررسی اثر تمرینات مقاومتی بر پیشگیری از بروز سارکوپنی در زنان بالای 50 سال
FA
مریم
دلشاد
دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات
k-ebrahim3@sbu.ac.ir
خسرو
ابراهیم
استاد دانشگاه شهید بهشتی
k-ebrahim@sbu.ac.ir
ماندانا
غلامی
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات
k-ebrahim2@sbu.ac.ir
آرش
قنبریان
محقق ارشد مرکز تحقیقات پیشگیری از بیماری های متابولیک پژوهشکده علوم غدد درون ریز
k-ebrahimi@sbu.ac.ir
هدف از این تحقیق، تعیین تأثیر تمرینات قدرتی در زنان سالمند، بر پیشگیری از سارکوپنی (کاهش حجم عضلات) بود. به این منظور 20 زن یائسة بالای 50 سال در دوگروه تجربی و کنترل مطالعه شدند. گروه تجربی به مدت 12 هفته با 80، 85 و و100% 10-RM با تراباند تمرین کردند. چربی زیرپوستی (SF) دو گروه با کالیپر اندازهگیری و درصدچربیبدن (%BF)، وزنچربیبدن و FFM آنها محاسبه شد. از آزمون t مستقل و t همبسته زوجی برای مقایسة نتایج پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. در هر دوگروه بین کالریمصرفی و BMI اختلاف معناداری مشاهده نشد. 1-RMعضلة جلوی بازویی و قدرت نسبی فقط در گروه تجربی اختلاف معنیداری نشان داد. در گروهتجربی %BF، وزنچربی بدن،SF، FFM و محیط عضلة -میانه بازو به طور معنیداری کاهش و در گروهکنترل افزایش یافت. SF ناحیة پشتبازو و %BF بین گروه تجربی و کنترل اختلاف معنیداری داشت. در پایان می توان نتیجه گرفت که انجام تمرینات قدرتی با تراباند تا حدودی از ناتوانی عضلات، ناشی از پیشرفت سارکوپنی در این سنین پیشگیری می کند.
تراباند.,ترکیب بدن,تمرینات قدرتی,زنان یائسه,سارکوپنی
https://jsb.ut.ac.ir/article_23863.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_23863_277dd5803e9b319682914a89ad21c3cb.pdf