دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
12
3
2020
11
21
تأثیر حاد تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر بیان ژنهای FNDC5 و PGC-1α در رتهای نر دیابتی
249
261
FA
موسی
خلفی
0000-0001-6465-1281
دکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشکدۀ تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
mousa.khalafi@ut.ac.ir
علی اصغر
رواسی
0000-0002-5549-2132
. استاد گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکدة تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
aaravasi@ut.ac.ir
رحمان
سوری
0000-0003-1511-0088
استاد گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکدة تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
soorirahman@yahoo.com
محمد
مرادی
. دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشکدة تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
m.moradi13@ut.ac.ir
مسعود
سلیمانی
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
m69_15@yahoo.com
10.22059/jsb.2020.119643.902
بیان PGC-1α ناشی از فعالیت ورزشی به افزایش بیان FNDC5 در عضله منجر میشود، این پروتئین غشایی هورمون تازه شناساییشدۀ ایرزین را ترشح میکند که سبب افزایش انرژی مصرفی، بهبود حساسیت انسولینی و تحمل گلوکز میشود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر حاد تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر بیان ژنهای FNDC5 و PGC-1α رتهای نر دیابتی است. در این مطالعه 18 سر رت نر دیابتی (12 هفته سن و با وزن 240-220 گرم) به سه گروه تقسیم شدند: تمرین تناوبی با شدت بالا بلافاصله (HIIT<sub>0</sub>)(6سر)، تمرین تناوبی با شدت بالا 2 ساعت بعد (HIIT<sub>2</sub>) (6سر) و کنترل (C) (5سر). هر دو گروه HIIT با سرعت vo<sub>2max</sub>90-95% در 12 تناوب 1 دقیقهای با فواصل استراحتی 1 دقیقهای به فعالیت روی نوار گردان پرداختند. برای بررسی بیان نسبی mRNA ژنهای FNDC5 و PGC-1α بافت عضلانی از روش Real time PCR استفاده شد. از آزمون ANOVA و تست تعقیبی توکی برای تحلیل دادهها استفاده و سطح معناداری 05/0 درنظر گرفته شد. تحلیل دادهها نشان داد که بین گروههای تحقیق در بیان ژنهای FNDC5 و PGC-1α تفاوت معناداری وجود دارد (01/0P≤). نتایج آزمون توکی نشان داد، بیان ژنهای FNDC5 و PGC-1α در هر دو گروه تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT<sub>0</sub>-HIIT<sub>2</sub>) نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشتند (01/0P≤). بنابراین، نتایج این تحقیق نشان داد که یک جلسه تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIIT) با القای PGC-1α به تحریک بیان ژن FNDC5 در رتهای دیابتی منجر میشود.
بیان ژن FNDC5,بیان ژن PGC-1α,تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT),رتهای دیابتی
https://jsb.ut.ac.ir/article_79514.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_79514_2178143bd106baca7811f4364aadbd2a.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
12
3
2020
11
21
مقایسۀ قدرت، دامنۀ حرکتی و تعادل در گروههای فعال و غیرفعال مبتلا به بیماری اسکلروز متعدد
263
276
FA
وحید
طالبی
0000-0001-5652-9358
دانشجوی دکتری تخصصی فیزیولوژی ورزشی، گروه فیزیولوژی ورزشی دانشکدۀ علوم ورزشی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
v.talebi@umz.ac.ir
ضیاء
فلاح محمدی
0000-0002-9214-0195
دانشیار، دکتری تخصصی فیزیولوژی ورزشی، گروه فیزیولوژی ورزشی دانشکدۀ علوم ورزشی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
zia-falm@umz.ac.ir
پیام
سعادت
0000-0002-5150-4757
دانشیار، مرکز تحقیقات تغذیه و تحرک، مرکز تحقیقات بهداشت و درمان، دانشگاه علوم پزشکی بابل، بابل، ایران
sepanta1968@yahoo.com
سید اسماعیل
حسینی نژاد
0000-0003-4031-4226
استادیار، دکتری تخصصی بیومکانیک ورزشی، گروه بیومکانیک ورزشی و رفتار حرکتی دانشکدۀ علوم ورزشی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
esmaeilhoseninejad@gmail.com
10.22059/jsb.2019.285313.1351
مولتیپل اسکلروز متعدد با اثرگذاری بر عملکرد حرکتی، زندگی عادی بیماران درگیر را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی قدرت، دامنۀ حرکتی و تعادل بیماران اسکلروز متعدد در گروههای فعال و غیرفعال بود. در این مطالعة مقطعی و پسرویدادی، 72 بیمار مازندرانی مبتلا به اماس و 38 فرد سالم بهعنوان گروه کنترل، بهصورت داوطلبانه شرکت کردند و به چهار گروه کنترل فعال (18 نفر)، کنترل غیرفعال (20 نفر)، اماس فعال (27 نفر) و اماس غیرفعال (45 نفر) تقسیم شدند. قدرت بیشینة عضلات چهارسررانی، بازکنندههای تنه، دامنۀ حرکتی عضلات چهارسررانی، همسترینگ، دوقلو و سولئوس در هر دو پا و تعادل از طریق سیستم فوت اسکن تستهای پویا و ایستا اندازهگیری شدند. تمامی یافتهها از طریق آزمون آنالیز واریانس یکطرفه بررسی شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری در قدرت بیشینه (008/0P=)، قدرت بازکنندههای تنه (001/0P=)، تعادل ایستا (006/0P=) و تغییرات مرکز فشار (COP) در حالت چشم باز (001/0P=) و بسته (001/0P=) بین گروههای فعال و غیرفعال وجود دارد. برخلاف تصور افراد درگیر در بیماری اماس مبنی بر اینکه فعالیت بدنی تأثیری در علائم عملکردی یا فیزیولوژیکیشان ندارد، نتایج نشان داد با توجه به وجود تفاوت بین افراد فعال و غیرفعال، بهنظر میرسد انجام فعالیت ورزشی در این افراد به حداقل رساندن علائم ناشی از بیماری بهخصوص در تعادل و قدرت منجر میشود.
تعادل,دامنۀ حرکتی,قدرت,مالتیپل اسکلروزیس,مرکز فشار
https://jsb.ut.ac.ir/article_79515.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_79515_c6b8adee4b098b0473835928abf714b2.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
12
3
2020
11
21
تأثیر آسیب عضلانی ناشی از فعالیت برونگرا در زمانهای مختلف بر مقادیر میتسوگمین53 و دیسفرلین در عضلۀ نعلی موشهای نر صحرایی
277
290
FA
توحید
همت زاده بدولی
0000-0002-4543-8626
.دانشجوی دکتری گروه علوم زیستی ورزش، دانشکده علوم ورزشی و تندرستی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
t.hematzade@gmail.com
مریم
نورشاهی
0000-0002-5064-8599
دانشیار گروه علوم زیستی ورزش، دانشکده علوم ورزشی و تندرستی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
m-nourshahi@sbu.ac.ir
رعنا
فیاض میلانی
0000-0002-7493-037X
. استادیار گروه علوم زیستی ورزش، دانشکدۀ علوم ورزشی و تندرستی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران،
r_milani@sbu.ac.ir
سیاوش
پرورده
0000-0002-5001-4633
دانشیار گروه فارماکولوژی، دانشکدۀ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران
parvardehs@sbmu.ac.ir
10.22059/jsb.2020.295552.1377
انقباض برونگرا حین فعالیتهای ورزشی موجب آسیب عضلانی و سارکولما میشود. میتسوگمین53 و دیسفرلین، عمده پروتئینهای ترمیم سارکولما هستند. بنابراین هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر آسیب عضلانی ناشی از فعالیت برونگرا در زمانهای مختلف بر میتسوگمین53 و دیسفرلین در عضلۀ اسکلتی است. 50 سر موش نر صحرایی بعد از آشناسازی با محیط و نوار گردان به پنج گروه کنترل و پنج گروه فعالیت برونگرا تقسیم شدند. عضلۀ نعلی حیوانات نیم، 24، 48، 72 و 168 ساعت (یک هفته) بعد از انجام فعالیت برونگرا (90 دقیقه دویدن تناوبی با سرعت 16 متر در دقیقه و شیب 16- درجه) در شرایط استریلشده خارج شد. برای اندازهگیری تعداد سلولهای التهابی و استخراج پروتئینهای میتسوگمین 53 و دیسفرلین از روشهای رنگآمیزی هماتوکسیلین-ائوزین و وسترن بلات استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه و تی-مستقل برای مقایسه میانگینها با سطح معناداری 05/0≥p استفاده شد. تعداد سلولهای التهابی، پروتئینهای میتسوگمین53 و دیسفرلین در زمانهای نیم، 24، 48، 72 و 168 ساعت (یک هفته) بعد از فعالیت برونگرا در گروه فعالیت برونگرا بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (001/0>P). افزایش سلولهای التهابی آسیب عضلانی ناشی از فعالیت ورزشی را نشان میدهد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که افزایش سلولهای التهابی، آسیب عضلانی ناشی از فعالیت ورزشی را نشان میدهد. آسیب سارکولما موجب فعال شدن مکانیسمهای ترمیم غشا میشود. افزایش پروتئینهای میتسوگمین53 و دیسفرلین موجب افزایش ترمیم و ثبات سارکولما میشود که متعاقب آن آسیب عضلانی و سلولهای التهابی کاهش مییابد.
EIMD,دیسفرلین,سلولهای التهابی,فعالیت برونگرا,میتسوگمین53
https://jsb.ut.ac.ir/article_75431.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_75431_daecbd90fa01bbf041396bccc8b4779d.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
12
3
2020
11
21
تأثیر تمرین هوازی و مقاومتی همراه با مصرف متفاوت متادون بر فیبرینوژن و نیمرخ لیپیدی مردان معتاد
291
305
FA
رسول
چگل
0000-0002-4341-2086
دانشجوی دکتری،گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشکده ادبیات ،علوم انسانی و اجتماعی،دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
rasoul15072@gmail.com
ماندانا
غلامی
0000-0001-8960-4123
دکتری فیزیولوژی ورزش، استادیار گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده ادبیات، علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
gholami_man@yahoo.com
حسن
متین همایی
0000-0001-9340-1759
،دانشیار و هیات علمی دانشکده تربیت بدنی ،دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایران
hasanmatinhomaee@gmail.com
حسین
عابدنطنزی
0000000166381131
دکترای فیزیولوژی ورزش ،استادیار و هیات علمی گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی ، دانشکده ادبیات ،علوم انسانی و اجتماعی،دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
abednazari@gmail.com
قرشاد
غزالیان
0000-0002-5805-0559
دکترای فیزیولوژی ورزش ،استادیار و هیات علمی گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی ، دانشکده ادبیات ،علوم انسانی و اجتماعی،دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
phdghazalian@gmail.com
10.22059/jsb.2020.295430.1376
استفادة مفید از داروها مثل متادون همراه با تمرینات ورزشی میتواند سطح سلامتی را بهبود بخشد. هدف از این مطالعه، مقایسة اثر تمرینات متفاوت همراه با مصرف متادون بر فیبرینوژن و نیمرخ لیپیدی مردان معتاد بود. بدینمنظور 90 مرد معتاد (3 /4 ±8/36 سال) تحت درمان در زندان بهصورت تصادفی به شش گروه 15 نفره تقسیم شدند: کنترل، معتادان گمنام یا NA، تمرین هوازی+متادون، تمرین هوازی+کاهش متادون، تمرین مقاومتی+متادون، تمرین مقاومتی+کاهش متادون. گروههای تجربی تمرین را به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا کردند. تمرین هوازی شامل 4 تا 8 ست 3 دقیقهای با 90-80 درصد ضربان قلب بیشینه روی دوچرخة کارسنج بود. تمرین مقاومتی با 12 تکرار و 3 ست 70 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه بود. دادها با نرمافزار SPSS و تحلیل واریانس چندگانه (MANOVA) و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری (05/0P≤) تحلیل شدند. یافتهها نشان داد میزان لیپوپروتیین پرچگال (HDL) خون در گروههای تمرین نسبت به گروه کنترل با افزایش معنادار (0001/0P≤) همراه بود. همچنین سطوح لیپوپروتیین کمچگال )005/0P≤)، تریگلیسرید (008/0P≤)، کلسترول تام (014/0 P≤) و فیبرینوژن (0001/0P≤)در گروههای تمرینی نسبت به گروه کنترل با کاهش معناداری همراه بود. همچنین تأثیر تمرین هوازی نسبت به تمرین مقاومتی در تمامی متغیرهای اندازهگیریشده بیشتر بود.نتایج نشان داد تمرین ورزشی منظم بهویژه از نوع هوازی و مقاومتی همراه با کاهش مصرف متادون تأثیر مطلوبی بر عوامل التهابی و در نهایت سلامتی و تندرستی افراد معتاد دارد.
ترک اعتیاد,تمرین مقاومتی و هوازی,فیبرینوژن,متادون,نیمرخ لیپیدی
https://jsb.ut.ac.ir/article_78541.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_78541_f5349a8e99227cc22f1c6dbe62d5f96f.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
12
3
2020
11
21
مقایسة تأثیر تمرینات اینتروال شدید (HIIT) با تمرینات تداومی با شدت متوسط (MICT) بر پارامترهای سندروم متابولیک زنان یائسۀ چاق مبتلا به سندروم متابولیک
307
328
FA
سیروان
آتشک
دانشیار فیزیولوژی ورزشی، واحد مهاباد، دانشگاه آزاد اسلامی، مهاباد، ایران
sirvan.atashak@gmail.com
رضا
رشدی بناب
. استادیار فیزیولوژی ورزشی، واحد بناب، دانشگاه آزاد اسلامی، بناب، ایران
rezaroshdi@yahoo.com
وحیده
کیان مرز بناب
. استادیار فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه پیام نور تهران، ایران
vkianmarz@gmail.com
10.22059/jsb.2020.297304.1385
در طی دوران یائسگی، زنان بیشتر در معرض عوامل خطر بسیاری از بیماریهای مزمن و سندروم متابولیک قرار دارند. با این حال مشخص شده است که انجام تمرینات ورزشی میتواند روش مؤثری برای جلوگیری و کاهش این وضعیت باشد. ازاینرو مطالعۀ حاضر با هدف بررسی و مقایسۀ تأثیر 12 هفته برنامۀ تمرینات HIIT و MICT بر پارامترهای مرتبط با سندروم متابولیک در زنان یائسۀ چاق صورت پذیرفت. در مطالعهای نیمهتجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون، 40 زن یائسۀ چاق مبتلا به سندروم متابولیک، بهطور تصادفی در سه گروه کنترل، MICT (شامل 30-25 دقیقه دویدن هوازی با شدت 65-40 % ضربان قلب ذخیره (HRR) 3 روز در هفته به مدت 12 هفته) و گروه HIIT (شامل6 تا 12 بار وهلههای60 ثانیه دویدن با حداکثر شدت 95-85% و متعاقب آن 60 ثانیه دویدن با شدت پایین 60-55% HRR) قرار گرفتند. قبل و پس از آخرین جلسة تمرینی، شاخصهای ترکیب بدن و نمونة خون آزمودنیها بررسی شد. نتایج بهبود معنیدار شاخصهای وزن، درصد چربی بدن، دور کمر، WHR، کلسترول، تری گلیسرید، LDL-C، HDL-C، انسولین، گلوکز و HOMA-IR را در دو گروه HIIT و MICT نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل نشان داد (05/0>P). بهعلاوه تفاوت معناداری در میانگین تغییرات شاخصهای وزن، BMI، درصد چربی بدن، دور کمر و HOMA-IR بین دو گروه تمرینی HIIT و MICT مشاهده شد (05/0>P). در مجموع نتایج پژوهش نشان میدهد که هر دو روش تمرینی تأثیر معناداری بر نشانگرهای سندروم متابولیک در زنان یائسۀ چاق دارد، با این حال بهنظر میرسد در مقایسه با MICT برنامۀ HIIT استراتژی غالب برای بهبود بیشتر در نشانگرهای سندروم متابولیک باشد.
ترکیبات بدن,تمرین ورزشی,سندروم متابولیک,مقاومت به انسولین,نیمرخ لیپیدی,یائسه
https://jsb.ut.ac.ir/article_77862.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_77862_7e37bd27d3d93afee52f6a9ec51f9de1.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
12
3
2020
11
21
اثر دو ماه تمرینات ترکیبی با و بدون محدودیت کالری بر غلظت و فعالیت سیرتوین-1 در سلولهای تکهستهای خون محیطی مردان سالم غیرفعال
329
345
FA
افشار
جعفری
0000-0003-1186-4923
الف) دانشیار گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکدة تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران ب) دانشیار فیزیولوژی ورزشی گروه علوم زیستی ورزش، دانشکدة علوم ورزشی و تندرستی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
af_jafari@sbu.ac.ir
فرید
اعتمادیان
0000-0002-2735-0110
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکدۀ تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
etemadianfarid@gmail.com
علی اکبر
ملکی راد
0000-0002-3436-1993
. دانشیار فیزیولوژی، گروه زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه پیام نور، تهران،ایران
malekirad@tabrizu.ac.ir
بهزاد
برادران
0000-0002-8642-6795
دانشیار ایمونولوژی، مرکز تحقیقات ایمونولوژی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایران
baradaranb@tbzmed.ac.ir
10.22059/jsb.2020.308308.1422
سیرتوینها از جمله مولکولهای مهم درگیر در فرایند پیری بهشمار میروند. بر این اساس، مطالعۀ حاضر با هدف مقایسۀ اثر دو ماه تمرین ترکیبی با و بدون محدودیت کالری بر غلظت و فعالیت سیرتوین-1 در سلولهای تکهستهای خون محیطی (PBMCs) مردان سالم غیرفعال انجام گرفت. بدینمنظور 30 مرد غیرفعال در سه گروه همگن 10 نفری: محدودیت کالری (CR)، تمرین ترکیبی (T) و تمرین ترکیبی با محدودیت کالری (TCR)، شرکت کردند. محدودیت کالری 30 کیلوکالری/کیلوگرم/هفته بود. تمرین ترکیبی شامل 5 روز در هفته (2 جلسه تمرین مقاومتی و 3 جلسه تمرین تناوبی با شدت بالا) بود. پیش و پس از دورۀ تحقیق، غلظت و فعالیت سیرتوین-1 بهترتیب با روش اندازهگیری الایزا و فلورومتریک در PBMCs اندازهگیری شد. ظرفیت ضداکسایشی تام و مالوندیآلدهید سرمی نیز بهترتیب با روش فرپ و اسپکتروفتومتری اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس 3*2 در سطح معناداری برابر و کمتر از 5 درصد بررسی شد. نتایج حاکی از افزایش معنادار فعالیت سیرتوین-1 و ظرفیت ضداکسایشی تام سرمی متعاقب دو ماه مداخلۀ تمرین ترکیبی و محدودیت کالری است (05/0>P). با این حال، تغییرات غلظت پروتئین سیرتوین-1 و مالوندیآلدهید در هیچ از گروهها معنادار نبود (05/0<P). با توجه به تغییرات بهینۀ فعالیت سیرتوین-1، ظرفیت ضداکسایشی تام سرمی و برخی از اجزای ترکیب بدنی پس از دو ماه تمرین ترکیبی بدون محدودیت کالری، میتوان نتیجه گرفت که تمرین ترکیبی ممکن است مداخلۀ مناسبتری برای تعدیل شاخص بقای سلول در مردان غیرفعال باشد.
بقای سلولی,پیری,رژیم درمانی,فشار اکسایشی,فعالیت ورزشی
https://jsb.ut.ac.ir/article_77801.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_77801_417d42f9df69d19cd47626ff9278d4f5.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
12
3
2020
11
21
تأثیر لیگاسیون عصب نخاعی (SNL) بر بیان ژنهای TRAF6 و MuRF1 عضلة نعلی موشهای نر ویستار پس از یک دوره تمرین تناوبی شدید
347
362
FA
عبدالرضا
کاظمی
0000-0003-1082-6335
. دانشیار فیزیولوژی ورزشی، گروه علوم ورزشی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ولیعصر (عج) ، رفسنجان، ایران
rkazemi22@yahoo.com
علیرضا
سعید
الف) دانشجوی کارشناس ارشد، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمان، ایران، ب) مرکز تحقیقات فیزیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان، کرمان ایران
alireza_saiid@vru.ac.ir
10.22059/jsb.2020.297768.1384
<strong>هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر لیگاسیون عصب نخاعی (SNL) بر بیان ژنهای TRAF6 و MuRF1 عضلة نعلی موشهای نر ویستار پس از یک دوره تمرین تناوبی شدید بود. بدینمنظور، 24 سر موش نر ویستار در 2 گروه 12 تایی کنترل (C) و تمرین (HIT) قرار گرفتند. گروه تمرین بعد از یک هفته آشناسازی برنامۀ 4 هفته تمرین تناوبی شدید را انجام دادند. سپس بهطور تصادفی در دو گروه 6 تایی تمرین (HIT) و گروه لیگاسیون عصب نخاعی (HIT-SNL) قرار گرفتند. همزمان گروه کنترل نیز به دو گروه 6 تایی کنترل (C) و لیگاسیون عصب نخاعی (C-SNL) تقسیم شدند. 4 هفته پس از SNL موشها قربانی شدند و عضلة نعلی استخراج و بهوسیلۀ روش کمیسازی دادهها Real-time Pcr بیان ژنها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که کاهش فعالیت به شکل SNL اثر معناداری بر بیان ژنهای TRAF6 و MuRF1 دارد (بهترتیب 0001/0=P و 0001/0=P). همچنین انجام تمرین ورزشی شدید قبل از SNL بهطور چشمگیری بیان TRAF6 و MuRF1 را کاهش میدهد (بهترتیب 003/0=P و 0001/0=P). علاوهبر این، یافتهها نشان میدهد که SNL اثر معناداری بر نسبت وزن عضلة نعلی به طول درشتنی داشته است (01/0=P). از طرف دیگر، انجام تمرینات HIT قبل از SNL سبب افزایش معنادار در این نسبت شد (03/0=P). نتایج نشان داد کاهش فعالیت به شکل SNL با افزایش بیان ژنهای TRAF6 و MuRF1 همراه است که احتمالاً میتواند در تغییر تودة عضلانی نیز درگیر باشد. با توجه به اینکه انجام تمرینات با شدت بالا بیان این ژنها را کاهش میدهد، این تمرینات میتوانند بهمنظور حفظ تودة عضلانی مطلوبتر قبل از بیفعالیتی بدنی بهکار روند.</strong>
تمرین تناوبی شدید,لیگاسیون عصب نخاعی,TRAF6,MuRF1
https://jsb.ut.ac.ir/article_78241.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_78241_591dca78c1dee38522797ecfb63704c0.pdf
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
12
3
2020
11
21
تأثیر شش هفته تمرین هوازی و مصرف عصارۀ آبی دانه زیره سیاه بر سطح سرمی آدیپولین و تغییرات پروفایل لیپیدی موشهای صحرایی نر چاق
362
374
FA
صدیقه
طاهرزاده
0000-0003-2283-9942
دکتری فیزیولوژی ورزش و هیأت علمی گروه تربیت بدنی، دانشکدة حضرت فاطمه (س)، دانشگاه فنی و حرفهای استان کرمان، کرمان، ایران
s68taherzadeh@gmail.com
مهدی
مقرنسی
0000-0002-9351-5948
. دانشیار گروه علوم ورزشی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
m_mogharnasi@yahoo.com
بهرام
رسولیان
0000-0003-0730-4376
. استاد گروه فیزیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی لرستان، لرستان، ایران
bahramrasoulian@gmail.com
آیت
کائیدی
0000-0002-3292-2603
. استادیار گروه فیزیولوژی و فارماکولوژی، دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران
a.kayedi@gmail.com
10.22059/jsb.2020.306117.1411
آدیپولین، آدیپوسایتوکاین ضدالتهابی مترشحه از بافت چربی است. با توجه به نقش گیاهان دارویی در کنترل چاقی، این مطالعه با هدف تعیین تأثیر 6 هفته تمرین هوازی و مصرف عصارۀ آبی دانۀ زیرۀ سیاه بر سطح سرمی آدیپولین و تغییرات پروفایل لیپیدی موشهای صحرایی نر چاق انجام گرفت. در این مطالعۀَؤ تجربی، از 24 سر موش صحرایی نر چاقشده، در پی 12 هفته رژیم غذایی پرچرب استفاده شد، که بهطور تصادفی به چهار گروه 1. کنترل، 2. تمرین، 3. عصارۀ زیرۀ سیاه و 4. تمرین + عصارۀ زیرۀ سیاه تقسیم شدند. گروههای تمرین 5 روز در هفته به مدت 6 هفته تمرین هوازی (معادل 55% VO<sub>2</sub>max) انجام دادند. سطح سرمی آدیپولین و تغییرات پروفایل لیپیدی و وزن بدن اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی Tukey تحلیل شدند. نتایج کاهش معنادار وزن بدن، LDL-C، TG، TC (05/0>P) و افزایش معنادار سطح سرمی آدیپولین و HDL-C (05/0> P) در گروه تمرین + عصاره زیره سیاه نسبت به سایر گروهها را نشان داد. با توجه به نتایج، بهنظر میرسد ترکیب همزمان تمرین هوازی با شدت متوسط و مصرف عصارۀ آبی زیرة سیاه میتواند با افزایش سطح سرمی آدیپولین، HDL-C و کاهش LDL-C ، TG و TC به کاهش وزن منجر شود.
آدیپولین,پروفایل لیپیدی,تمرین هوازی,زیرۀ سیاه
https://jsb.ut.ac.ir/article_78240.html
https://jsb.ut.ac.ir/article_78240_2cd4270e4cf1f896d8bac77452d8094f.pdf