per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2017-08-23
9
2
157
169
10.22059/jsb.2017.41874.659
63300
Research Paper I Open Access I Released under CC BY-NC 4.0 license
تأثیر اجرای دو نوع تمرین تناوبی خیلی شدید (HIIT) بر اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات در مردان جوان دارای اضافه وزن
The Effect of Two Types of High Intensity Interval Training (HIIT) on Oxidation of Fat and Carbohydrate in Young Overweight Men
مهدی قلی زاده
m.qolizadeh66@gmail.com
1
محمدرضا کردی
mrkordi@ut.ac.ir
2
علی اکبرنژاد
aakbarnejad@ut.ac.ir
3
علیرضا قارداشی افوسی
alireza.ghardashi@yahoo.com
4
سجاد محمد یاری
mohammadyari@gmail.com
5
دانشجوی دکتری بیوشیمی و متابولیسم ورزشی، دانشکدۀ تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه گیلان، رشت، ایران
دانشیار، دانشکدۀ تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران، تهران، ایران
دانشیار، دانشکدۀ تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران، تهران، ایران
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشکدۀ تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران تهران، ایران
دانشجوی دکتری قلب و عروق و تنفس ورزشی دانشگاه تهران، تهران، ایران
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر دو هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات مردان جوان دارای اضافه وزن بود. به این منظور، 16 مرد جوان غیرفعال دارای اضافه وزن داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و بهطور تصادفی به دو گروه تجربی HIIT-1، با BMI معادل 6/2±54/26، و گروه HIIT-2 با BMI 29/2 ±32/26 تقسیم شدند. HIIT-1 شامل سه جلسه در هفته، چهار تناوب یکدقیقهای با چهار دقیقه استراحت و HIIT-2 شامل چهار تناوب 30 ثانیهای با دو دقیقه استراحت بود. گازهای تنفسی یک روز قبل و بعد از تمرین، بهصورت ناشتا برای انجام تجزیهوتحلیلهای آزمایشگاهی جمعآوری شد. از آزمون آماری t مستقل برای بررسی تغییرات بینگروهی و از tوابسته برای بررسی تغییرات درونگروهی استفاده شد. تمرینات HIIT موجب کاهش 9 درصدی استفاده از کربوهیدرات و افزایش 43 درصدی استفاده از چربی بههنگام تست بروس در گروه HIIT-1 شد. این تغییرات نسبت به گروهHIIT-2 معنادار بود. تغییرات وزن و درصد چربی بدن تنها در گروه HIIT-1معنادار بود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، اجرای شش جلسه HIIT به بهبود نسبی اکسیداسیون چربی و ذخیرۀ گلیکوژن منجر میشود.
The aim of this study was to investigate the effects of two weeks of high-intensity interval training (HIIT) on fat and carbohydrate oxidation in overweight young men. 16 young sedentary overweight men participated voluntarily in this study and were randomly assigned to two experimental groups: HIIT-1 (BMI=26.54±2.6) and HIIT-2 (BMI=26.32±2.29). HIIT-1 included 3 sessions a week with four 1-min. intervals, and 4 min. of rest and HIIT-2 included four 30-sec. intervals with 2 min. of rest. Respiratory gasses were collected one day before and after the training in a fasting state for laboratory analysis. Independent t test was used to analyze intergroup changes while dependent t test was applied for intra-group analysis. The results showed that HIIT decreased 9% of carbohydrate consumption and increased 43% of fat consumption, when Bruce test was conducted in HIIT-1. These changes were significant compared with HIIT-2. The changes of weight and body fat percentage were significant only in the HIIT-1. According to these results, 6 sessions of HIIT relatively improved fat oxidation and glycogen storage.
https://jsb.ut.ac.ir/article_63300_aa6caee993ad287e6ba61311e26bd756.pdf
اکسیداسیون چربی
اکسیداسیون کربوهیدرات
تمرینات تناوبی با شدت بالا
مردان جوان دارای اضافه وزن
carbohydrate oxidation
Fat oxidation
high intensity interval training
overweight young men
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2017-08-23
9
2
171
181
10.22059/jsb.2017.98145.726
63437
Research Paper I Open Access I Released under CC BY-NC 4.0 license
تأثیر شیوههای گوناگون تمرین ورزشی بر سطوح پلاسمایی IL-6 و IL-10 موشهای صحرایی نر بالغ
The Effect of Different Modes of Training on Plasma Levels of IL-6 and IL-10 in Male Mature Wistar Rats
حامد برزگر
h.barzegar@ut.ac.ir
1
الهام وسدی
e.vosadi@yahoo.com
2
محبوبه برجیان فرد
mbborjian@gmail.com
3
دکتری فیزیولوژی ورزشی دانشگاه تهران، تهران، ایران
دکتری فیزیولوژی ورزشی دانشگاه تهران، تهران، ایران
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی دانشگاه تهران، تهران، ایران
هدف از مطالعه حاضر بررسی و مقایسهی تأثیر شیوه های مختلف فعالیت ورزشی بر IL-6 و IL-10 و کنترل وزن موش های صحرایی نر بالغ بود. در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با سن 8 هفته و میانگین وزن 10±170 گرم)، به طور تصادفی به 5 گروه مساوی 8 تایی کنترل، فعالیت ورزشی استقامتی(ET-Endurance Training) ، فعالیت ورزشی تناوبی شدید (HIIT-High Intensity Interval Training)، فعالیت ورزشی تداومی شدید (ST-Sprint Training) و فعالیت ورزشی بر سطح شیبدارITW-Incline Treadmill Workout) ) تقسیم شدند. گروه کنترل هیچ گونه برنامه تمرینی نداشت و گروههای فعالیت ورزشی به مدت 8 هفته و 5 جلسه در هفته فعالیت ورزشی انجام دادند. IL-6 و IL-10 با روش الایزا سنجیده شد و دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه با 05/0p < تحلیل شدند. پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر IL-6 و IL-10 پلاسمایی پس از 8 هفته، در هیچیک از گروههای تمرینی نسبت به گروه کنترل تفاوت معنیداری نداشت(05/0p
The aim of this study was to investigate and compare the effect of different modes of exercise training on IL-6 and IL-10 and weight control in adult male rats. In this experimental-trail, 40 Wistar rats were divided into five groups: (1) Sedentary (Sed), (2) Endurance Training (ET), (3) High-Intensity Interval Training (HIIT), Sprint Training (ST), Incline Treadmill Workout (ITW); Sed group was regarded as control. ET group received 8-wk Mild-intensity endurance exercise. The exercise schedule of HIIT group consisted of high intensity interval training for 8 weeks (with Active recovery). ST group run on treadmill for 8-weeks with high intensity. ITW group ran on the inclined treadmill. IL-6 and IL-10 was assessed using commercial ELISA kits and the data were analyzed by one-way ANOVA. Statistical differences were considered significant at p
https://jsb.ut.ac.ir/article_63437_188ab5ee7bd46e3e76afc34bc47bce3d.pdf
اینترلوکین 6
اینترلوکین10
فعالیت ورزشی استقامتی
فعالیت ورزشی شدید تناوبی
فعالیت ورزشی شدید تداومی
Endurance training
high-intensity interval training
IL-6
IL-10
sprint training
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2017-08-23
9
2
183
194
10.22059/jsb.2017.126275.946
63439
Research Paper I Open Access I Released under CC BY-NC 4.0 license
تأثیر مصرف مکمل منیزیم سولفات بر شاخصهای الکترومیوگرافی آستانۀ خستگی، لاکتات و TTE در پی فعالیت هوازی حاد دویدن روی نوارگردان تا حد واماندگی در مردان دانشگاهی غیرفعال
The Effect of Magnesium Sulfate Supplementation on Fatigue Threshold Electromyography (EMGFT), Lactate and Time to Exhaustion (TTE) following Acute Aerobic Exercise of Exhaustive Treadmill Running in Sedentary Collegiate Men
نورمحمد دلاوری بنی تاک
delavaribanitak@gmail.com
1
ضیاء فلاح محمدی
zia-falm@umz.ac.ir
2
رزیتا فتحی
roz_fathi@yahoo.com
3
مهران نقی زاده قمی
m.naghizadeh@umz.ac.ir
4
وحید طالبی
vahidtalebi99@yahoo.com
5
کارشناسارشد، فیزیولوژی ورزشی، گروه فیزیولوژی و بیومکانیک ورزشی، دانشکدۀ علوم ورزشی، دانشگاه مازندران
دانشیار، فیزیولوژی ورزشی گروه فیزیولوژی و بیومکانیک ورزشی، دانشکدۀ علوم ورزشی، دانشگاه مازندران
دانشیار، فیزیولوژی ورزشی گروه فیزیولوژی و بیومکانیک ورزشی، دانشکدۀ علوم ورزشی، دانشگاه مازندران
استادیار، گروه آمار دانشکدۀ علوم ریاضی، دانشگاه مازندران
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، گروه فیزیولوژی و بیومکانیک ورزشی، دانشکدۀ علوم ورزشی، دانشگاه مازندران
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مکملگیری منیزیم سولفات بر شاخصهای الکترومیوگرافی آستانۀ خستگی (EMGFT)، لاکتات و زمان رسیدن به واماندگی (TTE) در پی یک جلسه فعالیت هوازی دویدن روی نوار گردان تا حد واماندگی در مردان دانشگاهی غیرفعال بود. به این منظور 16 دانشجوی پسر غیرفعال (با میانگین سنی 18/1 ± 25/25 سال، قد 75/4 ± 18/176 سانتیمتر، وزن 65/25 ± 51/79 کیلوگرم) بهطور تصادفی به دو گروه مکمل (8 نفر) و دارونما (8 نفر) تقسیم شدند. خونگیری در چهار مرحله، قبل و بلافاصله بعد از آزمایش بروس در پیشآزمون و پسآزمون انجام گرفت. دادهها با استفاده از آزمون اندازهگیری مکرر، آنالیز کوواریانس، آزمون t همبسته و مستقل در سطح معناداری 05/0 =P تجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد، بعد از دورۀ مکملگیری TTE گروه مصرفکنندۀ منیزیم سولفات با افزایش همراه بود (44/5 درصد)، ( 05/0 P<). همچنین مکمل منیزیم سولفات بروز EMGFT را 140درصدافزایش داد ( 05/0 P<). اما تغییرات لاکتات در دو گروه معنادار نبود (05/0 P>). نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که مصرف مکمل منیزیم سولفات موجب کاهش شیب فعالیت EMGFT عضله در پی یک جلسه فعالیت دویدن واماندهساز روی نوارگردان می شود.
The aim of this study was to investigate the effect of magnesium sulfate supplementation on fatigue threshold electromyography (EMGFT), lactate and time to exhaustion (TTE) following a session of aerobic exercise (exhaustive treadmill running) in sedentary collegiate men. For this purpose, 16 sedentary male students (mean age: 25.25 ± 1.18 years, height: 176.18 ± 4.75 cm, weight: 79.51 ± 25.65 kg) were randomly divided into supplementary (n=8) and placebo (n=8) groups. Blood samples were collected in four phases: before and immediately after Bruce test in pretest and posttest. Data were analyzed by repeated measures test, covariance analysis and independent and dependent t tests at P=0.05. The results showed that TTE increased (5.44%) in magnesium sulfate group after the supplementation (P<0.05). Also, magnesium sulfate supplementation increased the occurrence of EMGFT (140%) (P<0.05). But the lactate changes were not significant in both groups (P>0.05). The results of this study indicated that the supplementation of magnesium sulfate lowered the slope of muscle EMGFT activity following a session of exhaustive treadmill running.
https://jsb.ut.ac.ir/article_63439_afa7732701ee6f97f94734f3f416e138.pdf
الکترومیوگرافی آستانۀ خستگی
زمان رسیدن به واماندگی
فعالیت هوازی
منیزیم سولفات
aerobic exercise
fatigue threshold electromyography
magnesium sulfate
time to get exhaustion
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2017-08-23
9
2
195
207
10.22059/jsb.2017.128575.963
63447
Research Paper I Open Access I Released under CC BY-NC 4.0 license
اثر کوتاهمدت دو نوع تمرین تناوبی با شدت بالا بر سطح پلاسمایی TNF-α، IL-6،CRP و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافهوزن
Short-Term Effect of Two Types of High-Intensity Interval Training on Plasma Level of TNF-α, IL-6, CRP and Lipid Profile of Overweight Women
محمد شریعت زاده جنیدی
shariatzade221@yahoo.com
1
زینب مقدم
z.moghadam81a@yahoo.com
2
لیلا ملکی
leilamaleki_12@yahoo.com
3
الهام کشاورز
e_keshavarz1@yahoo.com
4
مهدی هدایتی
hedayati4@yahoo.com
5
استادیار پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی
کارشناسیارشد فیزیولوژی ورزش دانشگاه آزاد کرج
کارشناسیارشد فیزیولوژی ورزش دانشگاه آزاد دامغان
کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزش دانشگاه آزاد ساری
دانشیار بیوشیمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر چهار هفته تمرین تناوبی با شدت بالا با تحمل وزن و بدون تحمل وزن بر عوامل التهابی TNF-α, IL-6، CRP و نیمرخ لیپیدی بهعنوان عوامل پیشگیری احتمال ابتلا به بیماری قلبی- عروقی در زنان دارای اضافهوزن بود. شانزده زن غیرورزشکار (سن 5±30 سال، وزن11/13±48/75کیلوگرم، قد 59/2±50/165سانتیمتر و شاخص تودۀ بدنی20/4±73/27 کیلوگرم بر متر مربع) داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنیها در دو گروه تمرین تناوبی با شدت بالا (آزمون بیهوازی رست) و آزمون بیهوازی وینگیت بهصورت تصادفی تقسیم شدند، و به مدت 4 هفته و هفتهای 3 جلسه (بین 3 تا 6 آزمون رست یا وینگیت در هر جلسه) تمرینات خود را انجام دادند. 24ساعت قبل و 24 ساعت پس از پایان تمرینات نمونههای خونی از آزمودنیها گرفته شد و نتایج با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف، تحلیل کوواریانس و t وابسته در سطح معناداری 05/0P< تجزیهوتحلیل شد. نتایج کاهش معنادار میزان پلاسمایی TNF-α، IL-6 و CRP و بهبود نیمرخ لیپیدی (بهجز HDL-C) را در هر دو گروه تمرینی نسبت به قبل از شروع تمرینات نشان داد( 05/0(P<. هرچند پس از دوازده جلسه تمرین، تفاوت معناداری بین دو گروه تمرینی در عوامل التهابی و نیمرخ لیپیدی اندازهگیریشده مشاهده نشد (05/0<P)، نتایج بیانگر آن است که حتی دورههای کوتاهمدت تمرینات تناوبی با شدت بالا میتواند مقادیر عوامل التهابی مرتبط با بیماریهای قلبی- عروقی را کاهش دهد، هرچند نوع تمرینات از منظر تحمل وزن یا بدون تحمل وزن تفاوت معناداری را ایجاد نمیکند.
The aim of this study was to investigate the effect of 4 weeks of high-intensity interval training with weight-bearing and non-weight bearing on inflammatory markers of TNF-α, IL-6, CRP and lipid profile as predictive factors of the risk of cardiovascular diseases in overweight women. 16 non-athlete women (age 30 ± 5 yr, weight 75.48 ± 13.11 kg, height 165.50 ± 2.59 cm and body mass index 27.73 ± 4.20 Kg/m2) voluntary participated in the study. Subjects were randomly divided into two groups of high-intensity interval training: anaerobic RAST test and Wingate anaerobic test for 4 weeks, 3 sessions per week (between 3 and 6 Wingate test or RAST test each session). 24 hours before and 24 hours after training, blood samples was collected and the results were analyzed with Kolmogorov-Smirnov test, covariance analysis and paired t test at a significance level of P<0.05. The results indicated a significant reduction of plasma levels of TNF-α, IL-6 and CRP and an improvement in the lipid profile (excluding HDL-C) in both groups compared with the period before the training (P<0.05). However, after 12 sessions of training no significant difference was observed in inflammatory markers and lipid profile between the two group (P<0 .05). These findings suggest that even short periods of high-intensity interval training can reduce inflammatory markers associated with cardiovascular diseases although weight-bearing or non-weight bearing types of training do not make a significant difference.
https://jsb.ut.ac.ir/article_63447_7716f6c3dd6bab8e4190ac638c5f33a2.pdf
آزمون رست
آزمون وینگیت
تمرینات تناوبی با شدت بالا
عوامل التهابی
high-intensity interval training
inflammatory markers
RAST test
Wingate test
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2017-08-23
9
2
209
221
10.22059/jsb.2017.214821.1107
63451
Research Paper I Open Access I Released under CC BY-NC 4.0 license
تأثیر یک دوره مکملدهی عصارة دارچین بر پاسخ nAChR عضلة اسکلتی موشهای صحرایی سالمند به فعالیت حاد واماندهساز
The Effect of Cinnamon Extract Supplementation on nAChR Response of Skeletal Muscle in Old Rats to Exhaustive Acute Exercise
فتانه فرهمند
fataneh.farahmand69@gmail.com
1
مریم نورشاهی
m-nourshahi@sbu.ac.ir
2
مجتبی صالح پور
salehpour57@gmail.com
3
ایمان فتحی
imanfathi@gmail.com
4
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی عصب و عضله، دانشکدة تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
دانشیار،دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
استادیار، دانشکده تربیت بدنی وعلوم ورزشی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران، ایران
استادیار، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ولی عصر رفستجان، رفسنجان، ایران
مصرف مکملهای حاوی آنتیاکسیدان در بهبود عملکرد در دوران سالمندی اهمیت زیادی دارد. هدف این تحقیق، بررسی تأثیر یک دوره مکملدهی عصارۀ دارچین بر پاسخ گیرندة نیکوتینی استیلکولین (nAChR)پس از یک جلسه فعالیت واماندهساز در موشهای صحرایی سالمند بود. 32 سر موش سالمند نژاد ویستار بهطور تصادفی در چهار گروه ورزش واماندهساز، دارچین، دارچین– ورزش و کنترل تقسیم شدند. موشها در گروه دارچین و دارچین- ورزش mg/kg/day 200 عصارة دارچین بهمدت 14 روز بهصورت گاواژ دریافت کردند. در گروه ورزش و دارچین– ورزش، موشها ابتدا با سرعت m/min 10 برای گرم کردن روی تردمیل راه رفتند و سپس هر دو دقیقه، m/min 2 به سرعت تردمیل اضافه شد تا سرعت به m/min 28 رسید. پس از بیهوشی، عضلۀ SOL و EDL در حالت استراحت، بلافاصله و چهار ساعت بعد خارج شد. از روش هموژن کردن و سپس وسترن بلات برای شناسایی تغییر متغیرها استفاده شدند. دادهها با استفاده از آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس یکطرفه (One Way ANOVA) در سطح معناداری (05/0≥P) تجزیهوتحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که میزان nAChR بلافاصله و چهار ساعت بعد در عضلۀ SOL، در همۀ گروهها بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0˂ P). با وجود این در عضلۀ EDL این افزایش معنادار نبود (05/0≤P). بهنظر میرسد که مکملدهی عصارۀ دارچین و فعالیت استقامتی، روش مناسبی برای کاهش توسعة سارکوپنیا و افزایش سنتز nAChR در افراد سالمند باشد.
Supplements containing antioxidants play an important role in improving performance in the elderly. The aim of this study was to investigate the effect of cinnamon extract supplementation on nicotine acetylcholine receptor (nAChR) after one session of exhaustive exercise in old rats. 32 aged Wistar rats were randomly divided into four groups: exhaustive exercise, cinnamon extract, cinnamon extract and exhaustive exercise and control. Cinnamon extract and cinnamon extract and exhaustive exercise groups received 200 mg/kg/day of cinnamon extract by intra gastric intubation for 14 days. Exhaustive exercise and cinnamon extract and exhaustive exercise groups firstly ran on a treadmill at the speed of 10 m/min. for warm-up. Then, speed increased by 2 m/min. every 2 minutes to reach 28 m/min. The rats were anesthetized and their SOL and EDL muscles were removed at rest, immediately and after 4 hours. The homogenized and western blot methods were used to identify the changes in variables. Data were analyzed by independent t test and one-way analysis of variance (ANOVA) at the significance level (P≤0.05). Results showed that nAChR was significantly higher immediately and after 4 hours in SOL muscle in all groups than the control group (P<0.05). However, this increase was not significant in EDL muscle (P≥0.05). It seems that cinnamon extract supplementation and endurance exercise might be an appropriate approach to decrease the development of sarcopenia and to increase nAChR synthesis in the elderly.
https://jsb.ut.ac.ir/article_63451_3064eb2abb70f9c4f05dbda149bfdfd2.pdf
سارکوپنیا
سالمندی
فعالیت واماندهساز
گیرندة نیکوتینی استیل کولین
Aging
exhaustive exercise
nicotinic acetylcholine receptor
sarcopenia
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2017-08-23
9
2
223
241
10.22059/jsb.2017.217453.1114
63455
Research Paper I Open Access I Released under CC BY-NC 4.0 license
تأثیر دوازده هفته تمرینات یکپارچۀ حرکتی شناختی بر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) سالمندان مبتلا به دمانس
The Effect of 12 Weeks of Cognitive Motor Integrated Exercises on Brain-Derived Neurotrophic Factor (BDNF) in the Elderly with Dementia
صدیقه حسین پور
exercisephysiologygroup@gmail.com
1
ناصر بهپور
azam2910@yahoo.com
2
وحید تأدیبی
ramezankhani_zm@gmail.com
3
اعظم رمضان خانی
ramezankhaniazam@gmail.com
4
دانشجوی دکتری تخصصی فیزیولوژی ورزش، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
استادیار گروه فیزیولوژی ورزش دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
دانشیار گروه فیزیولوژی ورزش دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
دکتری تخصصی فیزیولوژی ورزش، دانشکدۀ تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، ایران
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تمرینات یکپارچۀ حرکتی شناختی بر BDNF سالمندان مبتلا به دمانس بود. بدین منظور، 24 مرد سالمند مبتلا به دمانس (12 نفر گروه تجربی و 12 نفر گروه کنترل) بهعنوان نمونۀ آماری تحقیق انتخاب شدند. برنامۀ تمرینی یک دورۀ دوازده هفتهای (هفتهای سه جلسه تمرین 45 دقیقهای) تمرینات حرکتی شناختی بود که براساس رهنمودهای کالج آمریکایی طب ورزش (ACSM) اتخاذ شد. پیش و پس از انجام پروتکل تمرینی میزان BDNF و آزمونهای عملکردی و شناختی ارزیابی شد. بهمنظور تحلیل آماری از آنالیز تحلیل واریانس دوعاملی با اندازههای تکراری استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که 12 هفته برنامۀ تمرین حرکتی شناختی به افزایش سطوح BDNF (001/0=P)، بهبود نتایج آزمون رسیدن عملکردی (005/0=P)، آزمون بلند شدن و رفتن زماندار (001/0=P)، آزمون تعادلی برگ (001/0=P) و آزمون کوتاه وضعیت ذهنی (015/0P=)، در گروه فعال منجر شد. بهطور کلی یافتههای مطالعه نشان داد که تمرین یکپارچۀ حرکتی در آزمودنیهای مبتلا به دمانس، سبب افزایش سطوح BNDF میشود که از نظر بالینی این یافتهها اهمیت آمادگی بدنی بهعنوان یک عامل پیشگیریکننده از ابتلا به زوال عقل در آینده را تأیید میکند. همچنین این نوع فعالیت، روش تمرینی سودمندی جهت حفظ عملکرد حرکتی و کاهش سرعت کارکردهای ذهنی سالمندان است.
The aim of the present study was to investigate the effect of cognitive motor integrated exercises on BDNF in the elderly with dementia. For this purpose, 24 male elderly with dementia (12 experimental and 12 control (were selected as the statistical sample. The program consisted of 12 weeks of (3 sessions per week, 45 minutes per session (cognitive motor exercises according to the guidelines of American College of Sport Medicine (ACSM). Before and after the exercise protocol, BDNF and cognitive and functional tests were evaluated. ANOVA with repeated measures was used for data analysis. The results showed that 12 weeks of cognitive motor protocol increased BDNF (P=0.001) and improved the results of functional reach test (P=0.005), timed up and go test (P=0.001), Berg balance scale (P=0.001) and mini–mental state examination (P=0.015) in the active group. In general, these findings showed that motor integrated exercise in the elderly with dementia increased BNDF levels. These findings clinically confirm the importance of physical fitness as a factor which prevents dementia in the future. Also, this type of activity is a beneficial training method to maintain motor function and to reduce the rate of mental functioning in the elderly.
https://jsb.ut.ac.ir/article_63455_939ea3b25c692b463401ef62def1fb87.pdf
تعادل
تمرینات حرکتی شناختی
دمانس
شناخت
سالمند
نوروتروفین
balance
Cognition
cognitive motor exercises
dementia
Elderly
neurotrophin
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2017-08-23
9
2
257
243
10.22059/jsb.2017.209423.1091
63456
Research Paper I Open Access I Released under CC BY-NC 4.0 license
تأثیر چهار هفته تمرین هوازی بر اختلالات شناختی و عملکرد حرکتی موشهای صحرایی نر دیابتیشده با استرپتوزوتوسین
The Effect of 4 Weeks of Aerobic Exercise on Cognitive Impairment and Motor Dysfunction in Streptozotocin-Induced Diabetic Male Rats
نبی شمسایی
shamsaeinabi@gmail.com
1
هادی عبدی
abdi_197866@yahoo.com
2
شمس الدین رضایی
sh.rezaei10@gmail.com
3
مژگان صالحی پور
mojgan.salehipour@yahoo.com
4
استادیار، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران
استادیار، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
استادیار، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران
استادیار، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر چهار هفته تمرین هوازی بر اختلالات شناختی و عملکرد حرکتی موشهای صحرایی نر دیابتی بود. به این منظور 24 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار (وزن 9/9±275 گرم، سن 13 هفته) خریداری و بهطور تصادفی به سه گروه شم، دیابت و دیابت+تمرین تقسیم شدند. دیابت با تزریق داخلصفاقی یک دوز استرپتوزوتوسین به مقدار ml/kg 60 القا شد. ملاک دیابتی شدن، قند خون بالای mg/dl 250 بود. یک هفته پس از القای دیابت، رتهای گروه ورزش، به مدت چهار هفته، پنج روز در هفته (به مدت 30-20 دقیقه با سرعت 18-10 متر در دقیقه) روی تردمیل دویدند. از آزمون حافظۀ احترازی غیرفعال برای بررسی میزان اختلال در حافظه و از آزمونهای سطح شیبدار و بارفیکس بهمنظور ارزیابی عملکرد حرکتی استفاده شد. یافتهها نشان داد که تمرین ورزشی بهطور معناداری میزان اختلال ناشی از دیابت در حافظۀ کوتاهمدت در آزمون حافظۀ احترازی غیرفعال (0001/0=P) را کاهش و عملکرد حرکتی موشهای صحرایی دیابتی را در آزمون سطح شیبدار (017/0=P) و آزمون بارفیکس (0001/0=P) افزایش داد. بهطور کلی میتوان گفت که چهار هفته تمرین هوازی به بهبود اختلالات شناختی و عملکرد حرکتی در موشهای صحرایی دیابتیشده با استرپتوزوتوسین منجر میشود.
The aim of this study was to examine the effect of 4 weeks of aerobic exercise on cognitive impairments and motor dysfunction in diabetic male rats. 24 adult male Wistar rats (weight 275±9.9 g, age 13 weeks) were purchased and randomly divided into three groups: sham, diabetic and diabetic + exercise. Diabetes was induced with intraperitoneal injection of one dose of streptozotocin (STZ) (60ml/kg). The diabetes criterion was the blood glucose level higher than 250 mg/dl. One week after the induction of diabetes, the rats in exercise group ran on a treadmill 5 days a week for 4 weeks (20-30 min. at 10-18 m/min). The passive avoidance memory test was used to assess the memory impairments. Inclined plane and barfix tests were used to assess motor function. Results showed that the exercise significantly reduced the diabetic-induced impairment in the short-term memory in passive avoidance memory test (P=0.0001) and increased the motor function in diabetic rats in inclined plane (P=0.017) and barfix (P=0.0001) tests. In general, it can be stated that 4 weeks of aerobic exercise improves cognitive impairments and motor dysfunction in streptozotocin-induced diabetic rats.
https://jsb.ut.ac.ir/article_63456_cb41cde57e4bbbb8b4fe2304ee768e03.pdf
اختلالات شناختی
استرپتوزوتوسین
تمرین
دیابت
cognitive impairment
diabetes
exercise
Streptozotocin
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2017-08-23
9
2
259
270
10.22059/jsb.2017.134463.1001
63457
Research Paper I Open Access I Released under CC BY-NC 4.0 license
اثر هشت هفته مصرف روی و تمرین هوازی بر سطح گلوکز پلاسما و تعداد سلولهای بتای پانکراس در رتهای دیابتی
The Effect of 8 Weeks of Zinc Supplementation and Aerobic Exercise on Plasma Glucose Level and Distribution of Pancreatic Beta Cells in Diabetic Rats
حمید عبادی اصل
h.ebadiasl@yahoo.com
1
محسن امینایی
maminai@uk.ac.ir
2
روح الله نیکویی
r_nikooie@uk.ac.ir
3
کارشناسارشد فیزیولوژی ورزش، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
استادیار، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
دانشیار، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
هدف از این مطالعه بررسی اثر مصرف مکمل روی و هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح قند خون و توزیع سلولهای بتا پانکراس در موشهای صحرایی دیابتی است. بهطور تصادفی 60 رت نر بالغ به شش گروه تقسیم شدند: کنترل سالم (C)، کنترل تمرین (CE)، دیابت کنترل (D)، دیابتی با روی ((DZ، دیابتی با تمرین (DE)، و گروه دیابتی با روی و تمرین (DEZ). پس از هشت هفته، رتها بیهوش شدند، سپس پانکراس جدا و پردازش شد. بخشهایی بهطور تصادفی تعیین و تعداد سلولهای رنگی بتا پانکراس شمارش شدند. سطح قند خون (BGL) در هفتههای مختلف در این تحقیقات اندازهگیری شد. تجزیهوتحلیل آماری از آزمون واریانسها نشان داد که BGL بهطور چشمگیری در گروههای DEZ و DZ در مقایسه با C و گروههای D و CE کاهش یافت (05/0>P). تعداد سلولهای بتای جزایر لانگرهانس در گروه DEZ بهطور معناداری (05/0>P) بالاتر از گروه D (اندازۀ اثر 81٪) و DE (اندازۀ اثر 97٪) و DZ بالاتر از گروه D (اندازۀ اثر 99٪) بود و قابل مقایسه با گروه شاهد C و CE بودند. نتایج این مطالعه نشان داد که مکمل روی همراه با تمرین هوازی میتواند نقش مؤثرتری در مدیریت دیابت داشته باشد و احتمالاً با کنترل بیماری دیابت و تحریک سلولهای بتا به افزایش ترشح انسولین منجر شود. همچنین تا حد زیادی از تخریب سلولهای بتای باقیمانده بهوسیلۀ برخی از تغییرات پاتولوژیک مثل هیپرتروفی جلوگیری میکند.
This aim of the present study was to investigate the effect of zinc supplement and 8 weeks of aerobic exercise on blood glucose levels and distribution of pancreatic beta cells in diabetic rats. 60 matured male rats were randomly divided into six groups: healthy control (C), control exercise (CE), diabetic control (D), diabetic + zinc (DZ), diabetic + exercise (DE) and diabetic + exercise + zinc (DEZ). After 8 weeks, the rats received deep anesthesia and the pancreas was dissected and processed. Random sections were obtained and the number of pancreatic stained beta cells were counted. Blood glucose level (BGL) was measured in different weeks during the study. Statistical analysis of variance test showed the BGL drastically decreased in DEZ and DZ groups compared with the C, D and CE groups (P<0.05). Beta cells of islets in DEZ were significantly (P<0.05) higher than D (effect size %81) and DE (effect size %97) groups and in DZ higher than D group (effect size %99) and were comparable to C and CE groups. This study demonstrated that zinc supplement along with the aerobic exercise can play a more effective role in managing diabetes and can probably increase insulin secretion by controlling diabetes and stimulating the beta cells and also can largely prevent remaining beta cells from damaging by some pathologic changes like hypertrophy.
https://jsb.ut.ac.ir/article_63457_0c1a1544fc6626619136a88a21e161f1.pdf
تمرین هوازی
دیابت
سلولهای بتا
مکمل روی
aerobic exercise
Beta cells
diabetes
zinc supplement
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2017-08-23
9
2
271
284
10.22059/jsb.2017.217509.1115
63458
Research Paper I Open Access I Released under CC BY-NC 4.0 license
بررسی تغییرات IL-15، CRP و آیریزین سرمی در فواصل استراحتی مختلف پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی در سالمندان
An Examination of the Changes in IL-15, CRP and Serum Irisin in Different Rest Intervals after a Session of Resistance Activity in the Elderly
احسان اصغری
e_asghary27p@yahoo.com
1
زهرا میرزنده دل
zahra_mirzendedel@yahoo.com
2
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزش، گرایش بیوشیمی و متابولیسم ورزشی، دانشکدۀ علوم ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزش، گرایش بیوشیمی و متابولیسم ورزشی، دانشکدۀ علوم ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات IL-15، CRP و آیریزین سرمی پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی در سالمندان و در فواصل مختلف پس از فعالیت و همچنین با نگاه امکان تغییر وضعیت عضلات و بهبود سارکوپنیا انجام گرفت. 15 سالمند (میانگین سنی 5/4±32/63 سال، قد33/2±61/168سانتیمتر و وزن 2/4±5/78 کیلوگرم) داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنیها بهمدت 45 دقیقه و در سه دورۀ هشتتکراری با شدت 80 درصد 1RM فعالیت با وزنه را انجام دادند. فاصلۀ استراحتی بین دورههای هر فعالیت دو دقیقه و فاصلۀ بین فعالیتها سه دقیقه بود. تحلیل آماری دادهها با کمک آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD صورت گرفت (05/0P<). یافتهها نشان داد که سطوح IL-15 و آیریزین بلافاصله پس از جلسۀ آزمون افزایش معناداری دارد و 24 ساعت پس از جلسۀ آزمون نیز CRP و آیریزین بهطور معناداری افزایش مییابد (05/0P<). 72 ساعت پس از زمان آزمون، فاکتورهای التهابی نسبت به پیش از فعالت افزایش معناداری نشان دادند (05/0P<)؛ بنابراین یک جلسه فعالیت مقاومتی میتواند سبب بالا رفتن سطوح برخی از این فاکتورها در سالمندان شود که ممکن است بهعنوان عاملی تأثیرگذار در بهبود عملکرد عضلانی و بهویژه کنترل سارکوپنیا در این افراد عمل کند.
The aim of this study was to evaluate changes of IL-15, CRP and serum irisin after one session of resistance activity in the elderly at different intervals with a view on the possibility of changing the muscles and improving sarcopenia. 15 elderly (mean age 63.32 ± 4.5 years, height 168.61 ± 2.33 cm and weight 78.5 ± 4.2 kg) voluntarily participated in this study. The subjects performed weight training for 45 minutes in 3 sets of 8 repetitions at 80% 1RM intensity with 2- minute rest intervals and 3-minute intervals. For statistical analysis of data, one-way ANOVA and LSD post hoc test were used (P<0.05). The findings showed that levels of IL-15 and irisin significantly increased immediately after the test and levels of CRP and irisin significantly increased 24 hours after the test (P<0.05). Inflammatory factors showed a significant increase 72 hours after the test compared with the period before the activity (P<0.05). So, a session of resistance activity can elevate the levels of some of these factors in the elderly which may function as a factor which affects the improvement of muscle function and especially the control of sarcopenia in these people.
https://jsb.ut.ac.ir/article_63458_90856c409eb9bb77b1b20c2bdf12d16f.pdf
آیریزین
سالمندی
فاکتورهای التهابی
فعالیت مقاومتی
Elderly
inflammatory factors
Irisin
strength exercis
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2017-08-23
9
2
285
300
10.22059/jsb.2017.212671.1102
63459
Research Paper I Open Access I Released under CC BY-NC 4.0 license
اثر حاد نوع و شدت انقباض پویا بر شاخصهای عملکردی و برخی متغیرهای الکترومایوگرافی پرش عمودی ورزشکاران دوومیدانی
The Acute Effect of the Type and Intensity of Dynamic Contraction on Performance Indicators and Some Electromyographic Variables of Vertical Jump in Track and Field Athletes
حسین رمضانی
hosseinramezani128@yahoo.com
1
حمید رجبی
hrajabi1346@gmail.com
2
پژمان معتمدی
pzhmanmotamedi@gmail.com
3
دانشجوی کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی فعالیت بدنی و تندرستی، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه خوارزمی تهران، تهران، ایران
دانشیار، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه خوارزمی تهران، تهران ، ایران
استادیار، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه خوارزمی تهران، تهران، ایران
هدف از این پژوهش مطالعۀ اثر زودگذر نوع و شدت انقباضهای پویا بر برخی متغیرهای الکترومایوگرافی و عملکردی ورزشکاران حرفهای دوومیدانی بود. آزمودنیها 9 نفر بودند که در چهار روز متفاوت و بهصورت تصادفی، یکی از چهار پروتکل گرم کردن معمول (گروه کنترل)، گرم کردن و اجرای یک وهلۀ 4 تکراری نیمچمباتمۀ فعالیت منفی (120 درصد 1RM)، گرم کردن و اجرای یک وهلۀ 6 تکراری نیمچمباتمۀ فعالیت توانی– قدرتی (80 درصد 1RM) و گرم کردن و اجرای یک وهلۀ 12 تکراری نیمچمباتمۀ فعالیت توانی– سرعتی (40 درصد 1RM) را اجرا کردند. 7 دقیقه پس از اجرای هر پروتکل، از آزمودنیها آزمون حداکثر انقباض ایزومتریک ارادی (MVIC) و پرش عمودی بهعمل آمد و همزمان فعالیت الکترومایوگرافی عضلۀ راست رانی، پهن خارجی و دوسر رانی در آزمون MVIC و مرحلۀ درونگرای پرش عمودی به ثبت رسید و سپس شاخص حداکثر فعالیت عضله و نسبت RMS/MVIC از آن استخراج شد. نتایج نشان داد ارتفاع پرش عمودی، حداکثر فعالیت عضله و نسبت RMS/MVIC پس از انجام پروتکلهای نیمچمباتمۀ فعالیت منفی و توانی– قدرتی در مقایسه با گروه کنترل با افزایش معناداری همراه بود (05/0P≤). همچنین پروتکل فعالیت منفی در مقایسه با پروتکل توانی- قدرتی از افزایش بیشتری برخوردار بود (05/0P≤)؛ بنابراین، استفاده از گرم کردن ویژه، شامل نیمچمباتمه با شدتهای فوقبیشینه و نزدیک به بیشینه نسبت به گرم کردن معمول میتواند عملکرد پرش عمودی متعاقب را بهبود بخشد.
The aim of this study was to examine the temporary effect of type and intensity of dynamic contractions on some electromyography and performance variables in professional track and field athletes. 9 subjects randomly performed one of the four protocols in 4 different days: usual warm-up (control group), warm-up and a set of four repetitions of negative half squatting (120% of 1RM), warm-up and a set of six repetitions of power-strength half squatting (80% of 1RM) and warm-up and a set of twelve repetitions of power-velocity half squatting (40% of 1RM). 7 minutes after each protocol, the subjects performed the maximum voluntary isometric contraction (MVIC) and vertical jump test. Simultaneously, EMG activity of the rectus femoris, vastus lateralis and biceps femoris muscles was registered in MVIC test and concentric phase of vertical jump. Then, maximum muscle activity and RMS/MVC ratio index was derived from EMG data. The results showed that vertical jump, the maximum muscle activity and RMS/MVC ratio significantly increased after negative and power-strength half squatting protocols compared with the control group (P≤0.05). Furthermore, negative half squatting protocol had more increase than power-strength half squatting (P≤0.05). So the special warm-up including half squatting with supra-maximal and close to the maximum intensities can improve vertical jump performance compared with the usual warm-up.
https://jsb.ut.ac.ir/article_63459_4d08b4c258dc2f364e70c14a22738ad4.pdf
الکترومایوگرافی
فعالیت مقاومتی منفی
فعالیت مقاومتی توانی- قدرتی
فعالیت مقاومتی توانی- سرعتی
postactivation potentiation
Electromyography
negative resistance activity
postactivation potentiation
power-strength resistance activity
power-velocity resistance activity