per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2010-12-22
2
7
23831
تأثیر دو نوشیدنی انرژی زا بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دانشجویان دختر ورزشکار
The Effect of Energy Drinks on Endurance Performance in Female Athlete Students
فهیمه کاظمی
kazemi.fahimeh@yahoo.de
1
عباسعلی گائینی
aagaeini@ut.ac.ir
2
محمدرضا کردی
mrkordi@ut.ac.ir
3
دانشجوی دکتری فیزیولوژی دانشگاه شهید بهشتی
استاد دانشگاه تهران
استادیار دانشگاه تهران
مصرف نوشیدنیهای انرژیزا بین ورزشکاران رواج زیادی پیدا کرده است. هدف از این تحقیق، تعیین تأثیر دو نوشیدنی انرژیزای فانتوم و دراگون بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دانشجویان دختر ورزشکار بود. به این منظور، 12 نفر از دانشجویان دختر ورزشکار دانشگاه تهران (با میانگین سن 63/0 + 2/22 سال، قد 8/5 + 1/162 سانتیمتر و وزن 79/6 + 91/56 کیلوگرم) بهصورت داوطلب و در دسترس انتخاب شدند و سه جلسة آزمون بروس را به فاصلة 4 روز از هم انجام دادند. در هر جلسه با طرح دوسوکور، بهطور تصادفی و در شرایطی یکسان 6 میلیلیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، دارونما، دراگون یا فانتوم، 40 دقیقه قبل از آزمون مصرف شد. نتایج نشان داد مصرف نوشیدنی فانتوم و دراگون موجب تفاوت معنیداری بین VO2max و زمان درماندگی و نیز مقدار درک فشار در پسآزمون شد (05/0P) و دراگون موجب افزایش معنیدار حداکثر ضربان قلب نسبت به دارونما و فانتوم شد (05/0P
Energy drink consumption by athletes has become increasingly popular. The aim of this study was to determine the effect of phantom and dragon energy drinks on female athlete students. For this purpose, twelve female athlete students of Tehran University (age 22+0.63 years, height 162.1+5.8 cm, weight 56.91+6.79 kg) volunteered to participate in this study and performed three sessions of a Bruce treadmill test with 4-day intervals. In each session, in a double-blind, randomized and counterbalanced design, 6 ml/kg/bw of phantom, dragon or placebo was consumed 40 minutes before the exercise test. Results showed that dragon and phantom consumption resulted in a significant difference between VO2max, time of exhaustion and perceived exertion in the posttest (P0.05). Dragon significantly increased HRmax when compared to phantom and placebo (P
https://jsb.ut.ac.ir/article_23831_fa8dec3fd6b6de8c2e15ca7638ba092f.pdf
دانشجویان دختر ورزشکار.
فاکتورهای قلبی عروقی
نوشیدنی انرژیزا
Cardiovascular Factors
Energy Drink
Female Athlete Students .
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2010-12-22
2
7
23832
تأثیر تمرینات استقامتی و مکمل آهن بر شاخص های آنمی و سیتوکروم C اکسیداز در عضلات اندام تحتانی موش های نر صحرایی
The Effect of Endurance Training and Iron Supplement on Anemic Indexes and Cytochrome C Oxidase in Lower Limb Muscles of Rats
محمدعلی سماواتی شریف
ali.samavati@gmail.com
1
علی اصغر رواسی
aaravasi3@tu.ac.ir
2
باقر مینائی
m.samavati2@basu.ac.ir
3
ابراهیم جوادی
m.samavati@basu.ac.ir
4
محمدرضا کردی
mrkordi@ut.ac.ir
5
استادیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
استاد دانشگاه تهران
دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران
دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران
استادیار دانشگاه تهران
تحقیقات نشان داده اند که تمرینات استقامتی طولانی موجب فقر آهن (آنمی) در ورزشکاران می شود. این مسئله ممکن است در عملکرد فیزیکی آنان اثر منفی داشته باشد. در این پژوهش تأثیر تمرین استقامتی و مکمل آهن بر شاخص های آنمی (TIBC RBC, HC, Hb و فریتین) و آنزیم سیتوکروم C اکسیداز (COX) موش های نر صحرایی بررسی شد. به این منظور 40 سر موش نر صحرایی نژاد Wistar14848 با میانگین وزن 54/8±05/215 گرم به چهار گروه تقسیم شدند. گروه تجربی I تحت تمرین دو استقامت روی تردمیل به مدت 12 هفته با سرعت m.min-132 به مدت 60 دقیقه در هر جلسه و 5 جلسه در هفته قرار گرفتند (T) . گروه تجربیII ، با همان برنامة تمرینی، روزانه 800 میکروگرم مکمل آهن (سولفات فرو) به صورت خوراکی (Gavage) دریافت می کردند (Ti) . گروه کنترل بدون تمرین بودند (S) و گروه کنترل II ضمن اینکه تمرین نمی کردند، همانند گروه تجربیII مکمل آهن دریافت می کردند (Si). پس از 12 هفته ، موش ها کشته شدند. برای اندازه گیری شاخص های آنمی، نمونة خونی آزمودنی ها در آزمایشگاه برآورد شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه (One Way ANOVA) در سطح 05/0 P< بررسی شد. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد، پروتکل تمرینی موجب شد تا گروه T دچار فقر آهن بدون کم خونی شوند، اما استفاده از مکمل آهن، علاوه بر بهبود شاخص های آنمی، به ا فزایش فعالیت آنزیم سیتوکروم C اکسیداز در گروه Ti منجر شد. قابل توجه اینکه مکمل آهن اثر مثبتی روی موش های غیرفعال نداشت.
Research has shown that chronic, long and exhausting endurance training programs cause iron deficiency. This problem can have a negative effect on physical performance. The aim of this research was to study the effect of endurance training and iron supplement on anemic indexes [hemoglobin (Hb), hematocrit (HCT), red blood cell (RBC), total iron binding capacity (TCBC) and ferritin], and cytochrome C oxidase (COX) enzyme in male rats. Forty male wistar 4848 rats with an average weight of 321.55+22.67 were divided into four groups: experimental group I, experimental group II, control I, and control II. Experimental group I were trained to perform endurance running on a treadmill for 12 weeks (with an intensity of 32 m.min-1 for 60 minutes every session, five sessions a week) (T). Experimental group II received 800 micrograms of iron supplement (ferrous sulfate) daily (gavage) in addition to being trained to perform endurance running on the treadmill (Ti). Control group I were sedentary (inactive) for 12 weeks (S) and control group II did not perform any exercise but received iron supplement as did experimental group II (Si). After 12 weeks, rats were killed by the easy method. Blood samples were analyzed for anemia indexes in the laboratory. Muscle soleus COX was measured by cytochrome C oxidase assay kit. The data were analyzed by one-way ANOVA with (P
https://jsb.ut.ac.ir/article_23832_77059a8c5dc80b7fd3326eb44294e890.pdf
تمرین استقامتی
سلول های قرمز خون
سیتوکروم C اکسیداز و مکمل آهن.
فریتین
هماتوکریت
هموگلوبین
Cytochrome C Oxidase
Endurance training
Ferritin
Hb
HCT
Iron Supplement.
RBC
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2010-12-22
2
7
23833
تأثیر شش هفته تمرین هوازی و مکمل ال – کارنیتین بر درصدچربی بدن و نیمرخ لیپید سرم مردان فعال
The Effect of 6 Weeks of Aerobic Training and L-Carnitine Supplement on Body Fat Percent and Serum Lipid Profiles in Active Men
امیرحسین حقیقی
ah.haghighi@hsu.ac.ir
1
مهدی فروغیان
ah.haghighi5@sttu.ac.ir
2
محمدرضا حامدی نیا
mrhamedinia@sttu.ac.ir
3
مریم چمری
ah.haghighi4@sttu.ac.ir
4
استادیار دانشگاه تربیت معلم سبزوار
کارشناس ارشد دانشگاه تربیت معلم سبزوار
دانشیار دانشگاه تربیت معلم سبزوار
کارشناس ارشد تغذیه و بیوشیمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر شش هفته تمرین هوازی و مکمل ال – کارنیتین بر درصدچربی بدن و نیمرخ لیپید سرم مردان فعال بود. روش تحقیق از نوع نیمه تجربی بود. 18 مرد فعال میانسال به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (9 نفر با میانگین سن 8 +4/44 سال، وزن 6/16+ 2/81 کیلوگرم، قد 06/0+ 173 سانتی متر، شاخص تودة بدنی 8/4 +9/26 کیلوگرم بر مترمربع) و کنترل (9 نفر با میانگین سن 8 +8/47 سال، وزن 5/9 +8/82 کیلوگرم و قد 05/0+ 169 سانتی متر، شاخص تودة بدن 8/3 +29 کیلوگرم بر مترمربع) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت شش هفته به تمرینات هوازی بر مبنای اصل اضافه بار پرداختند. در این مدت گروه تجربی روزانه 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود مکمل ال – کارنیتین و گروه کنترل روزانه 5/2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود ویتامین B1 مصرف کردند. قبل و بعد از دورة تمرین خونگیری شد. همچنین، توان هوازی و ترکیب بدن اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون کولموگراف – اسمیرنوف، t همبسته، t مستقل و آنالیز کوواریانس در سطح 05/0< a تحلیل شد. نتایج نشان داد که تمرین هوازی و مکمل ال – کارنیتین موجب کاهش معنادار درصد چربی بدن می شود، اما بر تری گلیسیرید، کلسترول تام، LDL-C و HDL-C سرم تاثیر معناداری ندارد. براساس یافته ها می توان گفت افراد میانسال به منظور کاهش درصد چربی بدن، می توانند در کنار تمرینات هوازی، از مکمل ال – کارنیتین به مقدار کم استفاده کنند، اما در زمینة تاثیر تمرینات هوازی و مکمل ال – کارنیتین بر نیمرخ لیپید سرم به تحقیقات بیشتری نیاز است.
The aim of this study was to determine the effect of 6 weeks of aerobic training and L-carnitine supplement on body fat percent and serum lipid profiles in active men. The method used was semi-experimental. Eighteen active men were selected voluntarily and randomly divided into two groups of experimental (nine individuals with the average age: 44.4+8 years, weight: 8.2+16.6 kg, height: 173+6 cm, BMI: 26.9+4.8 kg/m2) and control (nine individuals with the average age: 48.8+8 years, weight: 82.8+9.5 kg, height: 169+0.05 cm, BMI: 29+3.8 kg/m2). Both groups performed aerobic training based on the principle of overload for 6 weeks. During this period, the experimental group consumed 10 mg/kg/day L-carnitine orally (average less than 1 gram/day) and control group ingested 2.5 mg/kg/day B1 vitamin as placebo. Before and after aerobic training, blood samples were gathered. In addition, aerobic power and body composition were measured. The data were analyzed using Kolmogorov Smirnov, paired, independent t test and ANCOVA. The results showed that aerobic training and L-Carnitine supplement significantly reduced body fat percent (P
https://jsb.ut.ac.ir/article_23833_f95d7cb5fba12b8464162fc8b4a0c7fb.pdf
ال – کارنیتین
تمرین هوازی
مردان فعال.
نیمرخ لیپید
Active Men.
Aerobic training
L-Carnitine Supplement
Lipid profiles
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2010-12-22
2
7
23834
پاسخ فاکتور رشدی آندوتلیال عروقی به فعالیت زیربیشینة وامانده ساز و رابطة آن با VO2max
The Response of Vascular Endothelial Growth Factor to Exhausted Submaximal Exercise and Its Relationship with VO2max
حسین طاهری چادرنشین
kh.taheri_62@yahoo.com
1
مریم نورشاهی
m-nourshahi@sbu.ac.ir
2
کمال رنجبر
kamal_ranjbar20104@yahoo.com
3
کارشناس ارشد تربیت بدنی دانشگاه شهید بهشتی
دانشیار دانشگاه شهید بهشتی
کارشناس ارشد تربیت بدنی دانشگاه شهید بهشتی
هدف از تحقیق حاضر، بررسی پاسخ فاکتور رشدی آندوتلیال عروقی (VEGF) به یک وهله فعالیت زیربیشینة واماندهساز و رابطة آن با VO2max در وهلههای زمانی مختلف بود. به این منظور، 12 مرد فعال (میانگین 24 سال) به صورت داوطلبانه انتخاب و فعالیت زیربیشینة واماندهساز را انجام دادند. نمونههای خونی قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرا گرفته شد. از آزمون تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون برای آنالیز دادهها استفاده شد. فعالیت موجب افزایش معنیدار VEGF سرمی بلافاصله (0001/0p=) و دو ساعت بعد از اجرا (0001/0p=) شد. از طرفی، همبستگی معنیداری بین VO2max وVEGF قبل از اجرا وجود نداشت (352/0p=)، ولی بلافاصله (006/0p=) و دو ساعت بعد از اجرا (026/0p=) همبستگی معنیداری مشاهده شد. براساس یافتههای این تحقیق، انجام یک وهله فعالیت زیربیشینة واماندهساز میتواند محرکی برای افزایش فاکتور آنژیوژنیکی VEGF باشد و هرچه آزمودنی توان هوازی بیشتری داشته باشد، احتمالاً آنژیوژنز بیشتری را تجربه میکند.
The aim of this study was to investigate the response of vascular endothelial growth factor (VEGF) to a bout of exhausted submaximal exercise and its correlation with VO2max in different bouts. Therefore, 12 active men (mean age: 24 years) were randomly selected and performed the submaximal exercise. Blood samples were collected before, immediately and two¬¬ hours after the exercise training. Data were analyzed using one-way ANOVA and Pearson correlation coefficient (a=0.05). Serum VEGF increased significantly immediately (p=0.000) and two hours after the exercise (p=0.000). In addition, there was no significant relationship between serum VEGF and VO2max before the exercise training (p=0.352) while there was a significant relationship immediately (p=0.006) and after two hours (p=0.026) after the exercise. In conclusion, one bout of exhausted submaximal exercise can be a stimulus to increase angiogenic factor of VEGF and the more the subjects’ aerobic power, the more they might experience angiogenesis.
https://jsb.ut.ac.ir/article_23834_780a2b02b4b05dd99e9a5108e35e0735.pdf
آنژیوژنز
حداکثر اکسیژن مصرفی
فعالیت زیربیشینة وامانده ساز.
مویرگ عضلة اسکلتی
angiogenesis
exhausted submaximal exercise.
maximal oxygen consumption
serum VEGF
Skeletal muscle capillary
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2010-12-22
2
7
23835
اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر برخی متغیرهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیک زنان یائسة مبتلا به سرطان پستان
The Effects of Combined Exercise Training on Some Anthropometric Variables in Postmenopausal Women with Breast Cancer
رضا نوری
nuri_r7@ut.ac.ir
1
ارسلان دمیرچی
nuri_r77@yahoo.com
2
فرهاد رحمانی نیا
farhamani20013@yahoo.com
3
نادر رهنما
nuri_r76@yahoo.com
4
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی دانشگاه گیلان
دانشیار دانشگاه گیلان
استاد دانشگاه گیلان
دانشیار دانشگاه اصفهان
اضافه وزن و BMI بالا در دوران یائسگی و پس از آن، به طور معنیداری خطر ابتلا به سرطان پستان را افزایش می دهند. از طرفی، به نظر میرسد فعالیت ورزشی بر وزن بدن و BMI اثر داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر برخی متغیرهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیک زنان یائسة مبتلا به سرطان پستان بود. به این منظور 29 زن 50 تا 65 سال یائسة مبتلا به سرطان پستان که جراحی، شیمی درمانی و پرتودرمانی دریافت کرده و در حال حاضر تحت دارودرمانی بودند، به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 15 هفته و هر هفته 4 جلسه (دو جلسه پیاده روی و 2 جلسه تمرین مقاومتی) به فعالیت ورزشی پرداختند. در این مدت گروه شاهد در هیچ فعالیت ورزشی یا بدنی شرکت نکردند. وزن بدن، BMI، WHR، Vo2max و فشار خون، پیش و پس از 15 هفته اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) انجام گرفت. یافتههای پژوهش حاکی از تفاوت معنی دار Vo2max و ضربان قلب استراحت بین دو گروه پس از 15 هفته تمرین بود (05/0p< ). همچنین بین وزن بدن، WHR و BMI دو گروه پس از 15 هفته تفاوت معنیداری مشاهده شد (05/0p< ). در واقع، فعالیت ورزشی بر Vo2max،ضربان قلب استراحت، وزن بدن، WHR و BMI زنان یائسة مبتلا به سرطان پستان اثر معنیدار دارد. با این حال، بین فشار خون دو گروه پس از 15 هفته، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. این به معنای آن است که فعالیت ورزشی ترکیبی بر فشار خون زنان یائسة مبتلا به سرطان پستان تأثیر معنیداری ندارد. با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان گفت که فعالیت ورزشی ترکیبی اثر مطلوبی بر برخی متغیرهای آنتروپومتریک و فیزیولوژیک زنان یائسة مبتلا به سرطان پستان دارد.
Overweight and elevated BMI can increase the risk of breast cancer in postmenopausal women. On the other hand, it seems that exercise training affect weight and BMI. The aim of this study was to investigate the effects of exercise training on some anthropometric variables in postmenopausal women with breast cancer. Thus, 29 postmenopausal women with breast cancer who received surgery, chemotherapy and radiation-therapy were divided into two groups, intervention and control. Subjects of intervention group performed 15 weeks of exercise training including walking (2 sessions per week) and resistance training (2 sessions per week, different from walking days). Before and after 15 weeks, weight, BMI, WHR, Vo2max, blood pressure and rest heart rate were measured in two groups. Data were analyzed using ANOVA. Results indicated significant differences in weight, BMI, WHR, Vo2max and rest heart rate between intervention and control groups (p
https://jsb.ut.ac.ir/article_23835_d69fe513299de025209c06b05f09552c.pdf
زنان یائسه
سرطان پستان
ظرفیت هوازی
فشار خون
متغیرهای آنتروپومتریک.
Anthropometric Variables.
blood pressure
Breast Cancer
Maximum Aerobic Capacity
Postmenopausal
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2010-12-22
2
7
23836
سازگاری های عصبی-عضلانی و عملکردی به تمرین منتخب پلیومتریک در مقابل ترکیب تمرین مقاومتی و پلیومتریک
Neuromuscular and Functional Adaptations to Selected Plyometric Training vs. Combined Resistance and Plyometric Training
وحید ولی پور ده نو
ghara_re4@modares.ac.ir
1
رضا قراخانلو
ghara_re@modares.ac.ir
2
فاطمه رهبری زاده
rashidlamir110@yahoo.com
3
سیدجواد مولی
ghara_re3@modares.ac.ir
4
دانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرس
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
استادیار دانشگاه تربیت مدرس
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
آمادگی جسمانی به عنوان بخشی کلیدی برای اجرای بهینه در بیشتر رشتههای ورزشی مدنظر قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی سازگاریهای عصبی- عضلانی و عملکردی به دو شیوة تمرینی مختلف بود. در این پژوهش 14 آزمودنی مرد به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول (پلیومتریک، 7آزمودنی) تمرین پلیومتریک و گروه دوم (ترکیبی، 7 آزمودنی)، ترکیبی از تمرین مقاومتی و پلیومتریک را 3 روز در هفته به مدت 8 هفته (4 هفته تمرین مقاومتی و 4 هفته تمرین پلیومتریک) انجام دادند. به منظور ارزیابی فعالیت عصبی عضله، قبل و بعد از تمرین الکترومیوگرافی سطحی (SEMG) از عضله پهن جانبی انجام گرفت. برای تعیین قدرت عضلانی، توان عضلانی، چابکی و سرعت دویدن، به ترتیب از آزمونهای یک تکرار بیشینه، بوسکو (5 و 60 ثانیهای)، سارجنت و پرش جفت، مانع شش ضلعی و دو سرعت 35 متر استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون t زوجی و t مستقل استفاده شد و سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد SEMG در هر دو گروه افزایش یافت، اما تنها در گروه ترکیبی معنادار بود (گروه پلیومتریک 11/0P? و گروه ترکیبی 05/0P?). در آزمونهای بوسکو، سارجنت، پرش جفت، مانع شش ضلعی و دو سرعت 35 متر، گروه پلیومتریک عملکرد بهتری داشت، اما در آزمون یک تکرار بیشینه گروه ترکیبی بهتر عمل کردند. نتیجه اینکه احتمالاً در دورههای کوتاه مدت (8 هفته) تمرین پلیومتریک به تنهایی نسبت به تمرین ترکیبی (مقاومتی و پلیومتریک) اثر بیشتری بر اجرای ورزشی هدفمند خواهد داشت.
Physical fitness is considered as a key component for optimal performance in most sports. The aim of this study was to investigate neuromuscular and functional adaptations to two different training methods. For this purpose, 14 male volunteers were divided randomly into two groups. Group A (plyometric) trained with plyometric training and group B (combined) trained with traditional resistance training combined with plyometric training 3 days per week for 8 weeks. To evaluate muscle neural activity, before and after training programs, surface EMG was performed on vastus lateralis muscle. Also, to determine muscle strength and power, agility and speed of movement, 1RM, Bosco, Sargent jump, Hexagonal Obstacle and 35 m dash tests were used, respectively. Paired t-test and independent t-test were used to identify any significant differences (p?0.05). Results showed that SEMG increased in both groups (plyometric group 30.27%, p?0.11; combined group 43.78%, p?0.05). In Bosco, Sargent jump, Hexagonal Obstacle and 35 m dash tests, plyometric group had better results than combined group but in 1RM test combined group had better results than plyometric group. It can be concluded that possibly, for short-term periods (8 weeks), plyometric training alone would be more effective than combined training (resistance and plyometric) in targeted exercise performance.
https://jsb.ut.ac.ir/article_23836_4baa3597ac684ab41cb0e4316e486074.pdf
الکترومیوگرافی سطحی.
پلیومتریک
تمرین ترکیبی
عضلة اسکلتی
combined training
plyometric
SEMG.
Skeletal Muscle
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2010-12-22
2
7
23837
تأثیر هشت هفته تمرین حرکات موزون برغلظت کورتیزول، تستوسترون بزاقی و خلق و خو در زنان غیر فعال
The Effects of Repeated Aerobic Dance with Different Durations on Salivary Cortisol, Testosterone and Mood of Inactive Women
سارا صدرالاشرافی
sarasadrolashraf4@yahoo.com
1
محمدعلی آذربایجانی
ali.azarbayjani@gmail.com
2
یاسمین کیازاد
sarasadrolashraf2@yahoo.com
3
گلنوش صدق روحی
golnoosh_roohi@yahoo.com
4
مسعود صدرالاشرافی
sarasadrolashraf@yahoo.com
5
کارشناس ارشد تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
کارشناس ارشد تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
کارشناس ارشد تربیت بدنی دانشگاه تهران
عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی سینا
پژوهش حاضر با هدف بررسی طول دورة حرکات موزون بر غلظت کورتیزول وتستوسترون بزاقی، خلق وخو در زنان غیر فعال انجام گرفت. به این منظور در یک کار آزمایشی نیمه تجربی19زن متاهل غیرفعال با روش نمونه گیری هدفمند در دسترس به عنوان آزمودنی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تمرین حرکات موزون(12نفر) وکنترل(7نفر) تقسیم شدند. میانگین سنی آزمودنی ها 3±30 سال و قد 1/5±167سانتی متر، وزن 4/7±5/65 کیلوگرم محاسبه شد. برنامة گروه حرکات موزون 8 هفته تمرینات منظم ریتمیک هوازی با شدت 120 ضربه مترونوم که در طول دورة ثابت بود. درجلسة اول 20 دقیقه تمرین حرکات موزون انجام شد و هر چهار جلسه 10 دقیقه به مدت آن افزوده شد. هر دو هفته یک بار 6 میلی لیتر بزاق تحریک نشده قبل و پس از تمرین(هرچهارجلسه یک بار)از آزمودنی ها گرفته شد. غلظت کورتیزول و تستوسترون بزاقی به روش الایزا، خلق وخو با پرسشنامة برمزدرآغاز، میان و پایان دوره سنجیده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار SPSS نسخة 18 در تحلیل واریانس یکطرفه با اندازه گیری های مکرر و ضریب همبستگی اسپیرمن در سطح معنی داری 05/0 P
The present research was performed to investigate the effects of aerobic dance with different durations on salivary cortisol and testosterone,and consequently on the mood and body mass of inactive young women. The design of the research was quasi–experimental and the sample consisted of 19 inactive young women (mean age: 30+3 years, height: 167+5.1 cm, weight: 65.5+7.4) who were randomly divided into two groups: experimental (N=12) and control (N=7). The experimental group performed aerobic dance for 8 weeks with the intensity of 120 metronome strokes. Salivary cortisol and testosterone of all subjects were collected five times during the as well as before and after the dance. A dose of 6 ml salivary solution was obtained before and after the exercise. One–way repeated ANOVA with SPSS were used to analyze the data. The Spearman correlation coefficient was used to determine the relationship among the variables. The findings showed that testosterone concentrations decreased after the exercise and during rest. However, cortisol concentrations increased after the exercise and during rest. Positive relationships were observed between mood and testosterone concentration after the first session. The same result was obtained for cortisol after the sixteenth session. The mood variable had six subcategories out of which only two measures were found to be related with the period of exercise. The final conclusion of the study was that hormonal responses were related to the duration of the aerobic dance exercise. It is suggested that young women be more active and perform daily exercises especially aerobic dance to avoid depression and to be able to feel happier.
https://jsb.ut.ac.ir/article_23837_4606e4449a183cbad16342e1d502cde2.pdf
تستوسترون
حرکات موزون هوازی
خلق وخو
زنان غیر فعال .
کورتیزول
Aerobic Dance
Cortisol
Inactive Women.
mood
Testosterone
per
دانشگاه تهران
نشریه علوم زیستی ورزشی
2008-9325
2676-4148
2010-12-22
2
7
23838
تأثیر هشت هفته فعالیت ورزشی منتخب و مکمل استروژن بر سلول های ماهواره ای در رت های تخمدان برداری شده
The Effect of 8 Weeks of Selective Exercise Activity and Estrogen Supplement on Satellite Cells in Ovariectomized Rats
محسن ثالثی
mhsnsls@yahoo.com
1
هما شیخانی شاهین
mhsnsls4@yahoo.com
2
بیتا گرامی زاده
mhsnsls3@yahoo.com
3
نادر تنیده
mhsnsls2@yahoo.com
4
استادیار دانشگاه شیراز
کارشناس ارشد دانشگاه شیراز
استاد دانشگاه علوم پزشکی شیراز
استادیار دانشگاه علوم پزشکی شیراز
سلول های ماهواره ای، سلول های بنیادی ویژه ای هستند که در بیشتر بافت های بدن وجود دارند و به عنوان سلول های ذخیره عمل می کنند. این سلول ها در پاسخ به آسیب های مکانیکی و شیمیایی تکثیر شده و موجب رشد، جایگزینی و ترمیم در بافت می شوند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته فعالیت ورزشی منتخب و مکمل استروژن بر سلول های ماهواره ای در رت های تخمدان برداری شده از نژاد اسپراگوداولی بود. این تحقیق از نوع آزمایشی است و آزمودنی های آن 35 سر رت از نژاد اسپراگوداولی با وزن 20 ±200 گرم بود. در ابتدا آزمودنی ها تحت عمل تخمدان برداری قرار گرفتند و پس از یک ماه بهبودی کامل به طور تصادفی به چهار گروه کنترل،فعالیت ورزشی،مکمل استروژن، فعالیت ورزشی به همراه مکمل استروژن تقسیم شدند. دو گروهی که فعالیت ورزشی را به تنهایی یا همراه با مکمل استروژن انجام می دادند، یک فعالیت ورزشی منتخب را سه روز در هفته به مدت 8 هفته و با شدت حدود 80-70 درصد Vo2max اجرا کردند. در این مدت گروه مکمل استروژن و فعالیت ورزشی به همراه مکمل استروژن در ابتدای هر هفته 6/0 میلی لیتر استروژن را به صورت تزریق زیر جلدی دریافت می کردند. در انتهای هفتة هشتم پس از کشتن رت ها به روش اخلاقی و خارج ساختن عضلة نعلی، رنگ آمیزی آن با CD56 انجام گرفت و با استفاده از میکروسکوپ نوری تعداد سلول های ماهواره ای شمارش شد. از تحلیل واریانس یک طرفه برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. نتایج نشان داد در گروه فعالیت ورزشی ، تعداد سلول های ماهواره ای 5/1 برابر افزایش یافت. درحالی که در گروه هایی که فعالیت ورزشی را به همراه مکمل استروژن یا مکمل استروژن را به تنهایی دریافت می کردند، به ترتیب کاهش 68 و9/73 درصدی مشاهده شد. همچنین نتایج حاکی از آن است که تغییرات مشاهده شده در تعداد سلول های ماهواره ای فقط در گروه فعالیت ورزشی از لحاظ آماری معنادار بود. تمرینات استقامتی می تواند تکثیرسلول های ماهواره ای عضلة نعلی رت ها را افزایش دهد. این فعالیت ها بر عملکرد ژنتیکی فیبرهای عضلانی،تغییر ساختار آنها و سوخت و ساز و تقویت آزادسازی فاکتورهای رشد تأثیر می گذارند که از طریق سیستم پاراکرین عمل می کند و موجب فعالیت سلول های ماهواره ای می شود. فعالیت سلول ها نیز پیش نیازی برای افزایش عملکرد و حجم عضله محسوب می شود.
The aim of this study was to investigate the effect of 8 weeks of selective exercise activity and estrogen supplement on satellite cells in ovariectomized sprague-dawley rats. At first, subjects were ovariectomized and after one month of complete recovery, they were randomly divided into four groups: Control, Exercise activity, Estrogen supplement, and Exercise and Estrogen supplement. Only exercise and exercise and estrogen groups performed a selective exercise activity for 8 weeks and during this period, estrogen and exercise and estrogen groups were implanted subcutaneously with 0.6 ml estrogen supplement. The obtained data were analyzed using one-way ANOVA. The research results indicated that exercise activity group showed a 1.5 times increase in the number of satellite cells while in exercise and estrogen and estrogen groups they decreased by 68% and 73.9% respectively. Moreover, obtained results demonstrated that observed changes in the number of satellite cells were significant only in exercise group. Aerobic exercise can increase the proliferation of satellite cells in the soleus muscle of rats. This increase in the number of satellite cells is the result of function of the distance running. This study indicated that endurance training can be used as a precondition for increasing muscle volume and improving muscle function.
https://jsb.ut.ac.ir/article_23838_e19faa861973310cc1cdae578e29d8da.pdf
سلول های ماهواره ای.
فعالیت ورزشی منتخب
مکمل استروژن
Estrogen Supplement
Satellite Cell.
Selective Exercise Activity